یشتر روزنامه های امروز صبح تهران در عنوان های اصلی خود از احتمال حمله نظامی آمریکا به سوریه نوشته و در مقالاتی با آن مخالفت کرده و یا نسبت به وقوع یک حادثه بزرگ منطقه ای هشدار داده اند. گمانه زنی هایی درباره موضوع مذاکرات سلطان قابوس در تهران و اظهار نظرهایی درباره انتصاب های تازه دولت و به خصوص انتخاب دو زن به عنوان سخنگوی وزارت خارجه و سفیر در کشوری اروپایی از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
هشدار و تبدیل اوباما به بوش
خراسان در سرمقاله خود نوشته: یک دهه پیش آمریکا در راس ائتلافی بین المللی به عراق حمله کرد. در آن زمان مسئله سلاح های شیمیایی صدام و تسلیحات کشتار جمعی این کشور دلیل اصلی این حمله عنوان شد. حال پس از یک دهه اینک بار دیگر بحث استفاده از سلاح های شیمیایی توسط سوریه مطرح شده است.
به نوشته این مقاله خاطره حمله آمریکا و متحدانش به عراق به دلیل وجود تسلیحات شیمیایی و دروغ بودن ادعای آنها هنوز در ذهن مردم منطقه باقی است، با این حال ظاهرا اوباما نمی تواند خود را از بوش جدا کند.
حسن هانی زاده در سرمقاله تهران امروز نوشته اتهامزنیها به سوریه به عنوان دست داشتن در استفاده از سلاح های شیمیاپی در زمانی صورت گرفت که ارتش دولتی سوریه بخشهای وسیعی از شهرهای این کشور را از وجود گروههای تروریستی پاکسازی کرد. آشکار شدن آثارشکست درمیان گروههای تروریستی، موازنه قدرت را به سود دولت سوریه تغییر داد ولذا جریانسازیهای روانی و سیاسی علیه نظام سوریه آغاز شد.
لحظه ای که انتظارش رامی کشیدیم
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان بدون اشاره به پیش بینی های قبلی خود دال بر این که احتمال حمله نظامی آمریکا به منطقه وجود ندارد، حمله به سوریه را متحمل دیده و به بررسی نتایج آن پرداخته است.
به نوشته مدیر کیهان اسرائیل پاشنه آشیل آمریکا و متحدان اروپایی آن است و بدون کمترین تردیدی، با آغاز حمله به سوریه، همه روزه هزاران موشک سراسر این سرزمین اشغالی و تاسیسات حیاتی آن را زیر و رو خواهد کرد. جهان اسلام از فتنهانگیزیهای آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای عربی به تنگ آمدهاند و برای مقابله مستقیم با صهیونیستها به جای رودررویی با عوامل دستنشانده آنها لحظهشماری میکنند. حمله به سوریه این فرصت طلایی را در اختیار ملتهای مسلمان که اسرائیل را در محاصره دارند، قرار خواهد داد.
در این مقاله همچنین گمانه زنی شده که کشورهای عربستان، اردن، ترکیه هم که رسما مشارکت خود در حمله نظامی به سوریه را اعلام کردهاند، بدیهی است که در صورت وقوع جنگ به عنوان «کشورهایمتخاصم» مورد حمله متقابل سوریه قرار خواهند گرفت . از طرف دیگر در صورت وقوع جنگ، جریانات وابسته و اجیر شدهای نظیر سلفیها و تکفیریها، دیگر نمیتوانند زیر این تابلوی دروغین فعالیت کنند و چنانچه در حمله به اسرائیل و منافع و مراکز آمریکایی در منطقه شرکت نکنند، طرح فریب آنها با شکست روبرو می شود.
بحران هزار گره سوریه
جلال خوش چهره در اعتماد نوشته فرآیند تحولات بهگونهیی رقم خورد تا امروز سوریه به بحرانی هزارتو – نهتنها برای نظام سیاسی حاکم براین کشور و نیز مخالفان بلکه منطقه و جامعه جهانی - تبدیل شود. مدتهاست نیروهای خارج از کنترل، ابتکار عمل را در جنگ داخلی سوریه به دست دارند وبا بهرهمندی از اوضاع درهم ریخته، دیگر بازیگران را به دنبال خود میکشند. قدرتهای جهانی و سازمانملل در پی حملات شیمیایی به عبور از خطوط قرمز اشاره میکنند اما هنوز ارزیابی معلومی از پیامد یک اقدام نظامی - حتی محدود- ندارند.
مقاله اعتماد بدان جا می رسد که: آنچه معلوم است خاورمیانه اکنون درحال گذار از نظم گذشته به وضعی تازه است؛ وضعیکه شوربختانه با سزارین خونین همراه شده است. این تغییر بهنظر اجتنابناپذیر مینماید ولی شکل و هزینه آن هم برای مردم منطقه و هم جامعه جهانی اهمیت حیاتی دارد. جامعهجهانی نمیتواند خود را از تبعات خشونتهای جاری مصون کند.
شیوه های مدیریت جهان به سبک آمریکایی
آیدین سیارسریع در صفحه طنزانه قانون یک دستورالعمل صادر کرده: اول سخنرانی کنید و بگویید خوردن نخود در جابلقا و انفجارهای لوبیایی خط قرمز ماست. شهروندان شما نگران تاثیر جنگ جابلقا بر قیمت آی پد هستند. دلتان میخواهد آنها را به ساده زیستی دعوت کنید و بگویید: گلکسی تب سامسونگ چه کم از آی پد قرمز دارد؟ ولی اگر این کار را بکنید رای نمیآورید. لذا به شهروندان بگویید: همه چیز تحت کنترل است، مهربانی هست، اپل هست، شقایقم که هست. زندگی باید کرد.
به نوشته این طنزنویس در این حالت جابلقایی ها افتاده اند به جان هم. شما با دیدن کشته شدن جابلقایی ها به دست هم اشک در چشمانتان حلقه میزند. از آنجایی که با کشتار مخالف هستید باید به گروه معترضان جابلقایی اسلحه بدهید تا آنها گروه دیگر را با آن ناز کنند. وقتی معترضان دولت جابلقا را با اسلحه ناز کردند خود دولت خجالت میکشد و دست از خشونت و لجبازی بر میدارد.
دولت جابلقا در مقابل نوازش مخالفان از خود خشونت نشان میدهد. شما عصبانی میشوید. اما باید آرامش خود را حفظ کنید. شما یک دیپلمات هستید. هرچند که تابلوست اما دوباره بگویید خوردن نخود در جابلقا و انفجارهای لوبیایی خط قرمز شماست. احتمالا طرف مقابل میگوید: «داداش چرا جو میدی؟ کسی نخود نخورده که.» شما اعتنایی به این حرف ها نکنید.
کمبود آب، تهدید اصلی امنیت منطقهای
علی شمساردکانی در مقاله ای در شرق نوشته: کشورهای منطقه بهویژه ایران، افغانستان، سوریه و پاکستان نسبت به جمعیت و برنامههای توسعه خود بیش از هر چیز گرفتار کمبود آب هستند. در سالهای اخیر این کاستی تشدید شده و در برخی از این کشورها کژی در سیاستگذاری آب و توسعه به ابعاد این بحران افزوده است. اغراق نیست اگر گفته شود رادیکالیسم طالبانی و سلفیگری هم تا حدی ناشی از توسعهنیافتگی که خود زاییده بحران آب است. بانک توسعه آسیا پاکستان را از کشورهای دارای تنش شدید کمآبی در دنیا میشمارد.
نویسنده با تاکید بر این که کمبود آب در ایران جدیتر است نوشته : برداشت بیش از ۱۰میلیارد مترمکعب بیشتر از تراز سفرههای آبهای زیرزمینی مناطق وسیعی از کشور را که عمدتا مناطق مرکزی تا شرق و حتی استانهای فارس و همدان و اصفهان و مرکزی را نیز شامل میشود بهشدت تهدید میکند زیرا این برداشت غیرمنطقی در سالهای گذشته موجب تشدید شوری منابع آب و نتیجتا افزایش شوری بخش وسیعی از خاکها و کاهش عملکرد محصولات کشاورزی شده است.
مقاله شرق تاکید دارد: درصورت عدمچارهجویی سریع از طریق تعادلبخشی و استمرار این روند، موجب ازدستدادن امکان بازیابی سفرهها و در نتیجه شاهد بیآبی مفرط مناطق مهمی از کشور خواهیم بود و ناپایداری کشاورزی تبدیل به ناپایداری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و عدمتعادلهای منطقهای خواهد شد .
شعار، مطالبه عمومی
هادی وکیلی در سرمقاله ابتکار نوشته: همه مفاهیم محوری در طول بیست سال گذشته، عمری کوتاه داشته اند و در سن نوجوانی به کمای تحریف رفتند. اصلاحات به عنوان مهمترین شعار دوران دوم خرداد به سرعت تبدیل به گفتمان عمومی گردید و رنگ مطالبه ملی پیدا کرد ولی اجراء زدگی معماران و مهندسی رقیبان موجب شد تا طفل اصلاحات به مرور دچار سوء هاضمه و سوء تغذیه گردد و از رشد موزون و کامل باز بماند. اصولگرایان نیز با تکیه بر موقعیت ممتاز خود در قدرت، تلاش کردند تا شاید گفتمان خود را به مطالبه ملی تبدیل نمایند ولی به دلیل ناکارآمدی، پس زده شدند و طفل اصولگرایی سقط جنین شد
به نوشته این مقاله: حال نوبت اعتدال فرا رسیده است. دولتمردان اعتدال گرا چند روزی است
که بر کرسی وزارت تکیه زده اند و ساز نظام اجرایی را با ریتم اعتدال کوک کرده اند و سرود اعتدال نواخته اند. اعتدال روزهای طفولیت خویش را سپری میکند. طفل اعتدال آنچنان زیبا و دلربا میباشد که به سرعت به مطالبه ملی تبدیل شده است. همه جا سخن از اعتدال است. افراطیون که نانشان در افراط و تندروی و تندخویی بود نیز خود را پشت سپر اعتدال پنهان کرده اند و تلاش میکنند با تعارف آبنبات، طفل اعتدال را به دامن خود بکشانند.
خلاصه این که به نظر سرمقاله ابتکار: اعتدال پیش از آنکه رویکرد دولت جدید و مطالبه دکتر حسن روحانی باشد، خواست نانوشته آحاد مردم بود. مردم اگر چه این خواست ایجابی نبود ولی به صورت سلبی مطالبه اش را داشتند. توده مردم از افراط و تفریط به تنگ آمده و نسبت به آن تنفر پیدا کرده اند.
یاد نمی گیرد رییس جمهور سابق آلمان
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری به خبری اشاره کرده مربوط به کریستیان وولف، رئیسجمهور پیشین آلمان که ظاهراَ تنها به خاطر ۸۰۰ یورو باید در دادگاه حاضر شود و محاکمه شود! ۸۰۰ یورو را اگر بخواهیم به قیمت روز حساب کنیم میشود سه میلیون و سیصد هزار تومان خودمان که واقعا ناقابل است، آن هم برای یک رئیس جمهور! دو سال پیش فقط یک فقره اختلاس در کشور عزیزمان به مبلغ سه هزار میلیارد تومان به ثبت رسید که تقریبا یک میلیون برابر مبلغی بود که رئیس جمهور پیشین آلمان به خاطر آن محاکمه میشود.
در ادامه این نوشته به طعنه آمده: افرادی مثل رئیس جمهور سابق آلمان میتوانستند در یک برنامه تلویزیونی برای یک موسسه ثبت شده برای خودش به مردم شماره حساب اعلام میکرد تا هم سربلند بماند و هم دیگر احتیاجی به ۸۰۰ یورو ناقابل نداشته باشد!
در آلمان اختلاس ۳ هزار میلیاردی شده بود چه کسی دلش میآمد او را به خاطر ۸۰۰ یورو ناقابل حتی به دادگاه احضار کند، چه برسد به اینکه زبانم لال محاکمه اش کنند. چنان که همین روزها بعضی رسانهها از برداشت ۱۶ میلیارد تومان ناقابل از حساب ریاست جمهوری در روز آخر استقرار دولت سابق خبرهایی منتشر کرده اند که اصلا مهم نیست ! آلمانیها یاد بگیرند که مثل ما دلشان دریا باشد و به این جور پولها و جابجایی شان توجهی نکنند...تا این همه غربی و تنفر برانگیز نباشند!
نظرات شما عزیزان: