به گزارش «تابناک»، برخلاف آنچه با آغاز طرح «ثبت آنی» از سه شنبه هفته گذشته (26 شهریور ماه) به نظر میرسید یکی دیگر از بندهای برنامه پنجم توسعه -هرچند با تاخیر طولانی- بالاخره اجرایی شده، ولی یکی دو روز کار با سامانه جدید کافی بود تا نشانههای آشکار شکست این طرح هویدا شود و عجیب اینکه بی توجهی به این نشانهها در کمتر از یک هفته کاری کرده که هر آن باید انتظار داشت برای نخستین بار در تاریخ، اعتراض و تحصن دفترداران شکل بگیرد!
یکی از سردفتران در تشریح ماجرا میگوید: طرح ثبت آنلاین معاملات که قرار بود از سال 90 اجرایی شود ولی به دلیل آماده نبودن زیرساختها به تعویق افتاده بود، از چندی پیش با اصرار برخی مسئولان در دستور کار قرار گرفت و ابتدا اعلام شد که از ابتدای شهریورماه آغاز خواهد شد ولی بار دیگر تدارک زیرساختهای مورد نیاز اجرای آن را به سه شنبه هفته پیش موکول کرد تا در نهایت چیزی افتتاح شود که آرزو میکنیم کاش هرگز اجرا نمیشد.
وی میافزاید: از روز افتتاح طرح ثبت آنی تا کنون، به رغم آنکه مزایای زیادی برای این شیوه عنوان میشود، کلا کار ثبت اسناد تعطیل شده تا نه تنها مزایایی در این شیوه به چشم نخورد، بلکه دفاتر اسناد رسمی عملا تعطیل شده و مردم سرگردان شوند؛ یا VPN واگذار شده متصل نمیشود و یا به سرعت اتصال برقرار شده قطع میشود و از همه بدتر اینکه مرتبا با مشکل اتصال به سرور مواجه میشویم به گونهای که طی روزهای گذشته و حتی در ساعات غیر اداری هم موفق به ثبت یک سند هم نشدهایم.
یکی دیگر از سردفتران در این باره به «تابناک» میگوید: به این منوال پیش برود، چاره ای جز اعتراض و تحصن نخواهیم داشت و از همین امروز هم می توان زمزمه های این اتفاق را در بین همکاران شنید چراکه با وجود بیکار شدن دفترداران در روزهای گذشته، مسئولان اجرای ثبت آنی تاکید داشتند که همه چیز به روال عادی در حال انجام است و حتی مسئول IT سازمان تاکید داشت که تنها دفاتری مشکل داشتهاند که در وارد کردن رمز ورود و ip خود اشتباه کرده و ناوارد بودهاند!
او میافزاید: اکنون چند روز از آن اظهار نظر عجیب گذشته و ما با هر کدام از همکارانمان که تماس میگیریم، اعلام میکنند که نتوانسته اند سندی به ثبت برسانند ولی مسئولان نظر متفاوتی دارند و حتی حاضر نیستند اشکالات بیان شده را بررسی کرده و مثلا به دفاتری که اعلام مشکل میکنند، سری بزنند تا شاید دریابند که ما را در چه مخمصه ای انداخته اند و مردم را به چه مشکلاتی دچار کردهاند؛ هرکاری به اصول خوب است.
این در حالی است که مدير يک دفترخانه دیگر هم در اینباره میگوید: تاکنون موفق به ورود به سامانه نشدهام و اين موضوع موجب نارضايتي مراجعه کنندگان شده است؛ اجراي اين سامانه الکترونيکي امري ضروري و لازم است اما بايد قبل از اجراي هر کاري زيرساخت هاي لازم آن فراهم شود.
مدير ديگری ميگويد: اجراي اين سامانه الکترونيکي سه مشکل اساسي دارد که کندي سرعت اينترنت، آموزش ناکافي براي سردفتران و اجرا نشدن آن به صورت آزمايشي؛ به طور قطع اجراي کامل اين سامانه برکات زيادي به دنبال خواهد داشت اما بايد هرچه سريع تر نسبت به رفع اين مشکلات چاره انديشي شود.
فارغ از این انتقادات، مشکلات بوجود آمده در حاشیه اجرای طرح ثبت آنی موجب شده که مردم و سردفتران هر دو توامان آسیب دیده و نسبت به مشکلات این طرح گلایه سردهند چراکه از یک سو بیکاری دفترداران موجب قطع شدن درآمدهایشان شده و از سوی دیگر، امورات مردمی که به دفاتر اسناد رسمی مراجعه میکنند هم بر زمین مانده است؛ هرچند مسئولان اجر کننده این طرح اصولا اعتقادی به این مسائل ندارند!
بردیا صدر نوری، مدیر IT سازمان ثبت اسناد و املاک کشور که برخی راهاندازی این سامانه را به اصرار و اعلام آمادگی او مرتبط میدانند، نه تنها اعتقادی به مشکلات مطرح شده توسط دفترداران نداشته و تنها کندی اینترنت را (که هیچ گونه ارتباطی با مجموعه تحت امر وی نداشته و رد آن توسط دفترداران ممکن نیست، مگر آنکه متولیان رده بالای ارتباطات به مدد ایشان بیایند!) تا حدودی مشکل ساز خوانده که البته آن هم به محض وقوع با مدیریت ایشان و همکاران مرتفع شده است.
وی که با راهاندازی این سامانه در روز ولادت امام هشتم، هر روز اخبار ثبتهای صورت گرفته را گواهی بر سخنان خود قرار داده، در دومین روز اجرای طرح مدعی شده که تا ساعت یازده، حدود بیست هزار سند به ثبت رسیده و در سومین روز (تا ساعت 13:30) این عدد را بیش از 43 هزار عنوان میکند.
از سوی دیگر، احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت احوال و املاک کشور گلایههای مطرح شده را تلویحا مقاومت در برابر تغییر میخواند و با تاکید بر اجرای موفق این طرح به صورت پایلوت در کشور، ضمن رد هرگونه مشکلی از طرف ایشان، به ویژه کمبود ظرفیت سرور این سامانه، تماسهای بسیار زیاد سردفترداران (چهار هزار تماس) با شماره تلفن اعلام مشکلات را مثال زده و 90 درصد این تماسها را به ناآشنایی سردفتران با سیستم ثبت مرتبط دانسته است.
وی که به حق تاکید زیادی بر منافع الکترونیکی شدن ثبت ها داشته، حذف قلم و خودنویس در دفترخانه ها را غایت نهایی سازمان خوانده و برای اثبات سالم بودن سامانه طراحی، مثالی زده که به نظر بهترین شاهد برای اثبات محدودیت سرور در نظر گرفته شده برای اجرای سامانه ثبت آنی است؛ «براساس آمارها برخی از دفترخانهها موفق شدند بین ساعت 1:30 دقیقه تا 3 نیمه شب اقدام به ثبت سند در سامانه کنند.»!
این در حالی است که فارغ از این سخنان و گلایههای سردفتران و دفاع مقامات اجرایی، نقطه ضعف اجرای سامانه جدید زمانی آشکار خواهد شد که بدانیم بنابر آمار سازمان ثبت اسناد و املاک، پنج هزار دفترخانه دایر بوده و همگی به سیستم آنی متصل شدهاند (دقت کنید که ثبت 4000 تماس تلفنی برای اعلام مشکل از 5000 دفترخانه تا چه اندازه عجیب است!)، ماحصل تلاش روزانه این دفاتر ثبت حدود 45 هزار سند در روز بوده که از زمان اجرای طرح حتی طی سه روز هم این تعداد سند صادر نشده است.
به عبارت بهتر، پذیرش تمام و کمال سخنان مسئولان سازمان ثبت به این معناست که دفترخانه ای که در دوران سنتی به طور متوسط روزانه نه سند صادر میکرد، با اجرای این سمانه نوین روزانه تنها 3 سند صادر میکند؛ هرچند دفترخانه داران بسیاری با این ادعا مخالفند و اذعان دارند که حتی صدور یک سند نیز برایشان مقدور نشده است.
اینجاست که سخنان مسئولان دفترخانههای مختلف مبنی بر گلایههای روزافزون مردم از انجام نشدن امورات ثبتی شان باور پذیر جلوه خواهد کرد. آن هم در شرایطی که بیشترین دلیل مراجعه مردم به دفترخانهها، صدور سند وکالت است که در پشت پرده آن، ضیغ وقت و عدم امکان حضور فرد به دلایلی مانند مسافرت و... وجود دارد.
تمامی این تفاسیر موجب شده که اخباری از شکل گیری تحصن سردفتران تهران در محل کانون سردفتران منتشر شود که در صورت وقوع، اتفاقی بی سابقه به شمار آمده و ریشه وقوع آن را باید در لجاجت مجریانی دانست که حتی سعه صدر کافی برای تحمل انتقادات را هم ندارند؛ هرچند یک مقام آگاه، نشست فردای سردفتران در محل کانون این صنف را نشستی روتین میخواند که به روال گذشته هر یکشنبه ها برگزار خواهد شد، منتها ممکن است حضور خبرنگاران در حاشیهآن و همزمانی با بروز مشکلات ثبت آنی، کمی آن را متمایزتر از قبل کند!
قدس آنلاین:در ایام فرخندة دهة کرامت، روزانه هزاران نفر از عاشقان حضرت رضا علیهالسلام، از سکّههای ولایتعهدی آن حضرت در گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی دیدن کردند
سکّههای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام+عکس
قدس آنلاین:در ایام فرخندة دهة کرامت، روزانه هزاران نفر از عاشقان حضرت رضا علیهالسلام، از سکّههای ولایتعهدی آن حضرت در گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی دیدن کردند.
به گزارش قدس آنلاین، مسئول گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی با بیان این مطلب گفت: «در دهة فرخندة کرامت، اطراف ویترین سکّههای متبرّک ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام، پُرازدحامترین و شلوغترین مکانِ گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی بود».
محمدحسین یزدینژاد خاطرنشان کرد: «پس از انتصاب امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام به ولایتعهدی در هفتم ماه رمضان 201 قمری، درهمهای نقره به نام مبارک آن حضرت ضرب شد».
وی با بیان این که این سکّهها از لحاظ خط و کتیبههای موجود بر رو و پشت آنها جزءِ زیباترین سکّههای ضربشده میباشند، افزود: «سکّههای متبرّک ولایتعهدی حضرت ثامنالحجج علیهالسلام، در فاصلة سالهای 202 تا 204 قمری در شهرهای مرو، سمرقند، فارس، اصفهان، محمدیه (ری) و نیشابور ضرب شدهاند که دو نمونه از آنها در گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی به نمایش عمومی و دائمی درآمده است».
وی گفت: «مردم با اشتیاقی خاص به سکّههایی که یادگارهایی کوچک از دوران زندگی پربرکت آن حضرت هستند، مینگریستند و توقفهای طولانی و نگاههای عاشقانه به یادگارهای فلزی، کعبة عشّاق بودن این امام همام را بیش از بیش نشان میداد».
به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، گنجینة سکّة موزة آستان قدس رضوی با در اختیار داشتن مجموعة نفیسی از سکّههای ایران باستان، به مرکزی فرهنگی ـ گردشگری و پژوهشی برای سکّهشناسان، پژوهشگران، باستانشناسان و بازدیدکنندگان تبدیل شده است و بر اساس آن، روزانه پذیرای بازدیدکنندگان بسیار زیادی از داخل کشور و کشورهای خارجی است.
طرح روی سکه
پشت سکه
خلاصه ای از سخنرانی دکتر گلشنی در افتتاحیه کنگره ملی علوم انسانی، وضعیت امروز، چشم انداز فردا .
*علوم انسانی نسبت به علوم پزشکی، مهندسی و علوم پایه رونق به مراتب کمتری دارد
*نزدیک به نیمی از دانشجویان دانشگاه ها، در درس می خوانند
*در مقطع دبیرستان، به طور متوسط دانش آموزان ضعیف تر علوم انسانی را بر می گزینند
*خانواده ها فرزندان خود را از ورود به رشته های علوم انسانی باز می دارند
*غالب کارگزاران حکومتی و مراکز تصمیم گیری حساس در دست فارغ التحصیلان علوم مهندسی است که عموما نسبت به علوم انسانی بی عنایتند
*در دوره قاجار علوم مهندسی وارد کشور شد، علوم انسانی ای که تحت سیطره علوم تجربی بود
*امروزه در غرب جایگاه علوم انسانی بسیار ارتقاء یافته است و در حل مسائل بومی آنها نقش اساسی ایفا می کند
*یکی از دلایل ضعف هویت در جوانان دوری یا بی اطلاعی آنها از فرهنگ بومی است.
*رئیس دانشگاه MIT در سال 2003 به عده ای از اساتید ماموریت داد تا در برنامه دوره کارشناسی تجدید نظر اساسی کنند تا دانشجویان چنان تربیت شوند که وقتی دانشگاه را ترک می کنند بتوانند شغل تخصصی خود را بیابند و بر جهان تاثیر مثبت داشته باشند.
*حاصل این مطالعات این بود که در برنامه آن دانشگاه در دوره کارشناسی دروس علوم انسانی و اجتماعی و هنر قرار داده شد.
*ما در بسیاری از رشته های علوم انسانی تولید کننده نیستیم و حداکثر بتوانیم انتقال دهنده خوبی برای آنها باشیم
*امروزه در دانشگاه های بزرگ غرب، حوزه های میان رشته ای علوم مهندسی، علوم پزشکی و علوم پایه با علوم انسانی راه اندازی شده است. برای مثال رایانه و روانشناسی، رایانه و فلسفه، پزشکی و علوم اجتماعی و ...
*مرکز علوم انسانی دانشگاه استنفورد که یکی از دانشگاه های عمدتا مهندسی غرب است آمده است: در علوم انسانی ابعاد فرهنگی، تاریخی، فلسفی و خلاق تجارب انسانی بررسی می شود تا دریافت تنوع و پیچیدگی جهان بهتر صورت گیرد.
*باید کاری کرد که دانش آموزان و دانشجویان با استعداد به علوم انسانی روی آورند.
*باید تصمیم گیری درباره شئون گوناگون مربوط به علوم انسانی به صاحب نظران این علوم واگذار شود
*باید اجازه داد دانشجویان علوم پایه و مهندسی بتوانند دوره های کارشناسی ارشد و دکتری خود را در حوزه های علوم انسانی به پایان برسانند.
آیا بیکارید ؟
آیا بعد از مدتی کار در یک جایی عذر شما می خواهند؟
آیا کار مورد علاقه خودتان را ندارید؟
آیا به جای یک شغل به چند کار می پردازید؟
آیا در شغل خود احساس امنیت و ثبات ندارید؟
و .................
هنوز بعد از سالها می بینیم و می شنویم وقتی از فردی شغل او را می پرسند می گوید: "آزاد"
در سیستم اقتصاد مطمئن و کارا هیچ گاه و هیچ فردی دارای وضعیت شغلی بلاتکلیف و مبهم نیست و هر فردی در یک زنجیره اقتصادی و حوزه مشخص کسب و کار تحت حمایت اتحادیه ها حقیقی مردمی و با کیفیت (از لحاظ ساختار عملکردی و تاثیر گذاری) نه انجمنها و گروه های لابی آن حوزه مشغول به کار هستند
هدف از آفرینش جهان علاوه بر توانایی و حکمت و بخشندگی الهی , عبادت انسان بوده است ولی فردی که دارای یک زندگی متزلزل و بی ثباتی است و هر روز به جای کاهش, دغدغه های او افزایش می یابد و مهارت و امکانات کافی برای مدیریت شرایطی که برایش پیش می آید را ندارد (زندگی شهرنشینی) همیشه در تکاپو و دونده برای تامین مسائل و معیشت خود و خانواده خود است و آنچنان نمی تواند آن بندگی که هدف اصلی را به جای آورد.
(مسائل دنیوی خواسته یا ناخواسته برای او اولویت پیدا میکند و سبک زندگی او به صورت تنوع طلبی و مصرف گرایی برای کسب انگیزه و آرامش تغییر می کند.)
چرا بیکار هستید؟
ارتقای توان مدیریت فردی و اجتماعی به صورت پویا و چند جانبه و پیش رونده
در یک جامعه سه ضلع مردم - مخبگان و محققین و مسولین خرد و کلان وجود دارند اگر به گونه تعاملی این افراد با یکدیگر برای رسیدن به یک هدف منطقی و توجیهی با یکسری ظوابط و قوانین مشخص حرکت کنند براحتی مشکلات فردی و جمعی مرتفع خواهد و رفاه و آرامش بر جامعه سایه می افکند و هیچ گونه تحریم و تهدیدی این ثبات و آرامش را برهم نخواهد زد.
بحث شغل یکی از مسائلی است که بی توجهی و کوتاهی در مورد آن هزینه ها و مشکلات خیلی بیشتری را برای فرد و اجتماع در بر خواهد داشت.
* وقتی امکان و فضای لازم برای رشد یک گل نیست نباید انتظار داشت که از آن ساقه برای دسته گل و مناسبتها و جایگاه های اجتماعی بزرگ استفاده شود.(انحصار و محدودیت برای رسیدن به کنترل)
* وقتی به فردی آموزش داده نشده و نمیداند که عما جمع در ریاضی چیست نباید انتظار داشت که بتواند معادلات پیچیده امروزی را حل نماید.(آموزش ناکارآمد)
-----------------------------------------------
* مسائل و مشکلات موجود در ساختار شغلی در جامعه
سیستم آموزش آکادمیک و مهارتی سنتی و ناکارآمد
سیستم آموزشی یک طرفه : بیان مسائل و آموزش ها از معلم یا استاد به شاگرد یا دانشجو هنوز با اینکه کارایی آن کم بوده و اثبات شده ولی به خاطر انعطاف کم تغییر در ساختار آموزشی و طرح های تغییر و تحول همچنان ادامه دارد.
استفاده از نسل دوم مدیریت آموزشی چیزی جز اتلاف وقت نسلهای جدید که مطالب را به طرق دیگری دریافت می کنند و گاها رسانه های منتخب آنان کنترل نشده و سردرگم و بدون برنامه است یک گسیختگی و فاصله طبقانی شناختی و سواد را برای آنان درپی داشته و خواهد داشت.
والدینی که در گذشته توان و تمرکز و وزمان کافی برای انتقال آموزشها و مهارت های لازم برای زندگی فردی و اجتماعی را داشتند امروز با درگیر شدن در مسائل و دغدغه های معیشتی این مسله را به اموزش و پرورش به ظاهر واگذار کرده اند و می بینیم که خود این والدین هم بعضا دچار ابهامات و تغییرات شناختی و باوری در زندگی خود بر اساس مشاهده تناقضات و تعارضات گشته اند که خود نیز سبب بی انگیزگی و واخوردگی (آن آموزه ها را ناکارآمد و غیرکاربردی می دانند) در ارائه مطالب آموزشی به نسل بعدی شده است.
بروز نبودن و عدم استفاده مسائل و فناوری های جدید در مشاغل و فضاهای خدماتی و تولیدی به دلیل مشخص نبودن ساختار های مورد نیاز برای ایجاد یک انسجام کلی و تثبیت فضای کسب و کار تا ورودی و خروجی مشخص باشد نیازمندیهای هر صنعت و بنگاه و .... و فقط به لطف الهی افراد در یک فضای مه آلود در تلاش برای کسب روزی حلال هشتند.
انحصار فضای کار و کسب و کار در جامعه در سطح خرد و کلان
الف)انحصارو وابستگی به دولت که بیشتر به دلیل کنترل و نظارت امور و به خاطر ساختار مدیریتی سنتی اجرایی و نظارتی است
ب) انحصار افراد و یا گروه هایی که قبلا وارد عرصه شده اند و مجالی برای نسل جدید ایجاد نمی شود و آنها خود را مالک و وارث آن فضا می دانند.
که باز هم به دلیل سیستم اجرایی و نظارتی سنتی است و به خاطر نابرابری و ناتوانی در بروز شدن با نسل جدید و سبک زندگی جدید و تغییر نیازهای افراد جامعه علاوه بر بی ثبات شدن فضای اقتصادی و شیوع کارها و مشاغل واسطه ای و میانی کاذب , امکان رقابت و تولید محوری را گرفته و کند می کند.
سیستم انتخاب و گزینش غیر اصولی و سلیقه ای برای جذب نیروی انسانی در بخش های مختلف
هنوز متولی با ظرفیت و اثر بخشی مناسب باز هم به خاطر استفاده از الگوهای مدیریتی سنتی که بتواند خود به خود همگام با فناوری و تولیدات روز جلو برود در امر آموزش مهارت شغلی و ایجاد فضاهای کسب و کار وجود ندارد و دولتها در هر بازه زمانی به صورت سلیقه ای اقدام به ایجاد و مهیا کردن بستر خاصی می کنند که سبب رشد برخی از صنوف و مناسب برای یکسری مشاغل خاصی می شود و نتایج آن را در جاهای دیگری و مشاغل دیگر در نظر نگرفته و به کمیت بیشتر از کیفیت توجه شده است. گزینش چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی یک مسله سلیقه ای و براساس معیارهای غیر از تخصص است.
بخش خصوصی که با کمترین میزان دستمزد مخصوصا در بخش خدماتی انتظار کاری بیش از آن را دارد به طوریکه در این شرکتها برای کاهش هزینه از افراد به جای چند نفر با یک میزان دستمزد به کارگرفته می شوند.
* عدم خود آگاهی افراد از ضعف وقوت های خود
نداشتن سواد و مهارت کافی نسبت به شغل مورد علاقه
آیا سواد و توانایی کافی و حرفه ای را در مورد شعل مورد علاقه خود داریم؟
دست روی دست نگذاریم ...... از واخوردگی و رخوت دور شویم ......
اگر خیر نیاز است تا اطلاعات و مهارت های خود را ارتقا دهیم به وسیله امکانات موجود برای آموزش موثر و کاربردی خود در بعد تئوری با مطالعه بیشتر منابع مرتبط و در بعد عملیاتی و اجرایی شناخت سلسله نیازمندی های لازم برای کسب مهارت کافی و حرفه ای در راستای آن شغل و حرکت پله پله و مرحله به مرحله برای ارتقای توان کیفی و کمی خود و بدین ترتیب قدم اول در زمنیه یک اقتصاد پویا و مقاومتی یعنی افراد و نیروی انسانی کارا و با مهارت محقق می شود.
با استفاده و انتخاب از یک رسانه مناسب آگاهی و سواد خود را پیرامون شغل فعلی و یا مورد نظر آینده خود ارتقا داده و بروز کنیم.
------------------------------------------------
البته شایان ذکر است مخاطبان گرامی توجه داشته باشند که این وضعیت بیان شده در حالت بحران نبوده و نخواهد بود و به همت جوانان و بزرگان ایران زمین این شرایط نامطلوب و مسائل مخاطره انگیز کنترل شده و به مرور رفع می گردند.جارجی
عطاالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی در یادداشتی با تشکر از علی جنتی، وزیر جدید ارشاد برای نصب عکس خود در وزارتخانه نوشته است: به نظرم انتشار کتابهایم که تماما در دوران وزرای پیش و پیشین متوقف شده است، مهمتر از عکس است.
در خبرها آمده بود، که عکس مرا دوباره بر دیوار سالن کنفرانس دفتر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جناب آقای علی جنتی نصب کردهاند. سایتها هم تیتر زدند: مهاجرانی به وزارت ارشاد بازگشت! که کژتابی این تیتر آشکارست. راستش این ایده از خودم بود! تا با نگاه به عکسها بدانم روزی دوران وزارت تمام میشود و حداکثر عکسی میماند بر دیوار. نمیدانستم که وزرای پر شور و انقلابی، آقایان صفار هرندی و حسینی به عکس حملهور میشوند و عکس را بر میدارند و پیروز میشوند و خود را به ثبت میرسانند. به تعبیر مرحوم فخرالدین حجازی:
ندیدم به تاریخ مردان مرد / که جیشی به عکسی شود هم نبرد!
به حمدالله، نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد. پیدا بود که آن حرکت غریب در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و اخلاق نمیتواند ماندگار باشد. به تعبیر حکیمان، حرکت قسری تداوم ندارد. اگر اندکی آگاهی فرهنگی و یا شناخت عرفی داشتند میدانستند که تاریخ را نمیشود حذف کرد. مثلا فرض کنید بخواهند جلسه استیضاح را از مذاکرات مجلس حذف کنند و…
به هر حال از وزیر محترم و شایسته فرهنگ و ارشاد، جناب آقای جنتی بسیار ممنونم! اما به نظرم انتشار کتابهایم که تماما در دوران وزرای پیش و پیشین متوقف شده است، مهمتر از عکس است. برخی کتابهایم مانند: پیام آور عاشورا و انقلاب عاشورا و نقد آیات شیطانی و سلمان فارسی و…هر سال چاپ میشدند. رمان بهشت خاکستری تقریبا تا چاپ هشتم هر ماه چاپ میشد. تمام این کتابها در بند ماندهاند. اگر از من بپرسید میگویم، کاش عکسم همچنان در بند میماند اما کتابهایم منتشر میشد! به ویژه رمان باغ فردوس، که سالهاست در انتظار اجازه مانده است.
گاهی با زوجهایی روبهرو میشویم که گروه خونی متفاوتی دارند و میخواهند، بدانند این تفاوت چه تاثیری بر بارداری و فرزندانشان دارد.
تفاوت های گروه خونی دارای دامنه وسیعی است، اما تفاوتی که بیشترین تاثیر را بر جنین و بارداری می گذارد، تفاوت های RH در پدر و مادر یا به زبان ساده تر گروه خون منفی و مثبت پدر و مادر است.
این تفاوت گروه خونی شدیدترین اثرات را بر جنین و بویژه فرزندان دوم به بعد می گذارد بنابراین مهم است بدانیم برای چنین افرادی چه باید کرد؟ مهم ترین نکته دانستن دقیق و بدون اشتباه گروه خونی پدر و مادر از نظر RHاست؛ یعنی بدانیم پدر و مادر مثبت یا منفی (جدا از نوع گروه خونی A، B،AB یا O) است.
در صورتی که مادر دارای گروه خونی منفی و پدر مثبت باشد، این زوج نیاز به کمک و توجه دارند. در این زوج، جنین می تواند دارای گروه خونی منفی یا مثبت باشد.
اگر جنین گروه خون منفی (مثل مادرش) داشته باشد، هیچ مشکلی برای مادر و جنین ایجاد نمی شود، اما اگر جنین دارای RH مثبت باشد، ممکن است با مشکلاتی چون سقط یا فوت جنین در اواخر بارداری یا مشکلات مادرزادی در جنین چون نارسایی قلبی و در شایع ترین شکل خود با زردی نوزادی روبه رو شویم.
البته باید گفت که هر نوع زردی نوزادی مربوط به تفاوت های گروه خونی نیست، اما اگر از این نوع باشد جزو دسته زردی های خطرناک دوران نوزادی است.
برای پیشگیری از این نوع مشکلات در مادرانی که گروه خون منفی دارند، قبل از هر چیز گروه خونی پدر را چک کرده و در صورت مثبت بودن RH پدر، شروع به اقدامات لازم می کنیم
درباره این مادران پرسش مهم این است که آیا تاکنون خون دریافت کرده اند یا سقط جنین داشته اند؟ در صورتی که پاسخ آری است باید دانست که ممکن است خون دریافتی دارای گروه خونی مثبت بوده باشد یا جنینی که سقط شده، این گروه خونی را داشته باشد.
در این شرایط ممکن است خون مادر علیه موادی که از خون انتقالی یا از خون جنین سقط شده وارد خونش شده باشد، حساس شده و ضد آن تحریک شده باشد و در نتیجه در حاملگی بعدی این خون تحریک شده، جنین دارای گروه خونی مثبت را دفع می کند یا دست کم جنین را دچار مشکل لیز خونی و زردی پس از زایمان کند.
در این افراد با انجام یک تست خاص مطمئن می شویم که خون مادر علیه گروه مثبت خونی تحریک شده یا نه و در صورتی که این اتفاق نیفتاده باشد (یا در اولین بارداری) باید مادر در بیست و هشت تا سی ودو هفتگی آمپول «روگام» دریافت کند.
این آمپول از تحریک شدن خون مادر علیه جنین جلوگیری می کند و اثر آن تا چهار هفته بعد باقی می ماند.دکتر ثریا عالمی
مصوبه ۱۰ روز آخر دولت دهم دردسرساز شد/ ابهام در نحوه واگذاری سهام مهاب قدس به غیر نیرویی ها
سهام یکی از بزرگترین شرکت های نیرویی کشور در شرایطی که وزارت نیرو با بحران مالی شدید دست و پنجه نرم می کند در جلسه ای بدون اعلام رقم هر سهم به طور قطع به یک شرکت نیمه دولتی واگذار می شود.
آذرجزایری: ۱۰ روز به پایان فعالیت دولت دهم باقی مانده که در یکی از آخرین جلسات هیات وزیران جنجالی ترین مصوبه دولت صادرشد. سهام یکی از بزرگترین شرکت های نیرویی کشور در شرایطی که وزارت نیرو با بحران مالی شدید دست و پنجه نرم می کند در جلسه ای دو ساعته بدون اعلام رقم هر سهم به طور قطع به یک شرکت نیمه دولتی واگذار می شود.
اما در حالی ۴۹ درصد سهام یکی از بزرگترین شرکت های وزارت نیرو در آخرین روزهای دولت دهم به شرکت بین المللی عمران رضوی متعلق به آستان قدس رضوی واگذار می شود که این مصوبه با ابهامات زیادی مواجه است. هرچند که این مصوبه توسط دولت یازدهم لغو شده اما مجلس این مصوبه را قانونی دانسته است. تا جاییکه در حال حاضر اجرایی شدن این مصوبه با ابهاماتی مواجه شده است. دراین بین چند ابهام قابل تامل است:
اول اینکه وقتی وزارت راه و شهرسازی بابت احداث راه آهن به پیمانکار خود بدهکار است چرا باید یکی از بزرگترین شرکت های نیرویی کشور آنهم در شرایطی که خود وزارت نیرو با پیمانکاران خود بیش از ۵ هزار میلیارد تومان بدهکار است واگذار شود؟این درحالی است که با وجود تمام این ابهامات بازهم آستان قدس رضوی با انتشار اطلاعیه نسبت به این تصمیم واکنش نشان داده و خواستار دریافت ۴۹ درصد سهام مهاب قدس در ازای مطالبات خود از وزارت راه وشهرسازی شده است. در این اطلاعیه تاکید کرده اند که به لحاظ مالکیت ۲۶ درصدی آستان قدس رضوی در شرکت مهاب قدس طی ۳۳ سال گذشته دولت دهم تصمیم به واگذاری مهاب قدس به شرکت بین المللی عمران رضوی گرفته است.
از سویی قیمت سهام در این مصوبه تعیین نشده و تعیین قیمت آن به زمانی دیگر موکول شده اما در عین حال سهام به طور قطعی واگذارشده که این اولین قدم غیرقانونی بوده که در این مصوبه برداشته شده در حالیکه بررسی ارزش سهام مهاب قدس نشان می دهد که ارزش سهام واگذارشده بیش از ۲۵ برابر بدهی بوده که وزارت راه وشهرسازی به این شرکت داشته است.
در این مصوبه، سهام مهاب قدس بطور قطعی به پیمانکار واگذار شده است اما گفته شده است که قیمت سهام واگذاری بعداً توسط هیئت واگذاری تعیین می شود. چگونه ممکن است کالایی که قیمت آن قطعی نشده است بطور قطعی فروخته شود. حتی اگر مطابق قانون بودجه سال جاری، دولت مجاز به تخصیص مبالغ حاصل از واگذاری برای اجرای تعهدهای طرح های تملک دارایی های سرمایه باشد، فرآیند این واگذاری می بایست مطابق ماده ۲۰ قانون اجرای سیاست های اصل ۴۴ انجام می شد. این ماده حکم می کند که دارایی و یا سهام قابل واگذاری می بایست ازطریق مزایده به فروش برسد. اگر مزایده دو بار برگزار شد و خریداری تمایل به خرید دارایی نداشت، آنگاه سازمان خصوصیسازی اجازه داشت از طریق مذاکره و براساس قیمت تعیین شده توسط هیات واگذاری، سهام را واگذار کند. از انجایی که مطابق ماده ۹۲ قانون اجرای سیاست های اصل ۴۴، مادام که با ذکر نام قانون اجرای سیاست ها و شماره ماده قانونی، اصلاحی صورت نگرفته باشد، قانون مذکور معتبر است، هیات دولت اجازه واگذاری مستقیم سهام شرکت مذکور را نداشته است. براساس مصوبه مجلس، برای عدم بروز تعارض قانون بودجه و قانون اجرای سیاست ها، ماده ۲۹ قانون اخیر در مواردی موقوف الاجرا شده است. این در حالی است که هیچ قانون دیگری ماده ۲۰ قانون اجرای سیاست های اصل ۴۴ را لغو یا اصلاح نکرده است.
در این مصوبه، ۴۹درصد سهام مهاب قدس معادل ۱۴۴ میلیون یورو یا ۴۷۵ میلیارد تومان به نرخ ارز مبادله ای فرض شده است. از طرف دیگر، مهاب قدس دارنده ۵۱درصد سهام شرکتی است به نام صبا و شرکت صبا، خود دارنده ۵۱درصد سهام شرکت مپنا و ۶۰درصد سهام حدود ۴۰ شرکت توزیع برق منطقه ای و ۵۱درصد سهام شرکت فراب و دهها شرکت دیگر است. مطابق گزارشات کارشناسی موجود ارزش سهام شرکت صبا در سایر شرکتهای وابسته به خود متجاوز از ۵۰ هزار میلیارد تومان است. در نتیجه زمانی که نقل و انتقال سهام مد نظر دولت دهم صورت گیرد، شرکت پیمانکار مالک ۱۲۵۰۰ میلیارد تومان دارایی خواهد شد، در حالیکه قرار بوده ۴۷۵ میلیارد تومان دریافت کند یعنی ۲۵ برابر آنچه که قرار بوده دریافت کند، دریافت کرده است.
براساس اطلاعیه ای که اخیرا وزارت نیرو در این خصوص منتشر کرده است مطابق متن مصوبه ابلاغ شده در مورخه ۹۲/۰۵/۰۲ این دارایی به اضافه مقادیر عظیم دیگر دارایی فقط در برابر ۱۴۴ میلیون یورو (یعنی کمتر از ۶۲۰ میلیارد تومان) به یک شرکت پیمانکار واگذار شده است این مبلغ کمتر از ۵ درصد ارزش واقعی دارایی واگذار شده است.
این در حالی است که آستان قدس رضوی طی اطلاعیه ای ارزش سهام مهاب قدس بسیار پایین تراز رقم اعلامی از سوی وزارت نیرو دانسته و بر لغو این مصوبه اعتراض کرده است.
براساس این اطلاعیه با فرض بر اینکه ارزش ۴۹ درصد سهام مهاب قدس همان ۱۲۰ هزار میلیارد ریال برآوردشود که البته این امر خود بسیار جای بحث دارد. باز با این حال ارزش مذکور، ۱۳ برابر کل رقم پروژه احداث راه آهن مشهد-بجنورد-گرگان به ارزش ۹۶۰ میلیون یورو معادل ۳۰۷۲۰ میلیارد ریال نبوده (براساس نرخ تسعیر مبادلهای) و تنها در حدود ۴ برابر آن است در خوشبینانه ترین حالت ممکن ارزش سهام مورد گزارش میتواند تنها یک دهم ارزش برآوردی نگارنده مورد بررسی قرار گیرد که در این صورت ارزش ۴۹ درصد سهام مذکور برابر با ۳۰ درصد کل منابع لازم برای انجام پروژه خواهد بود.
چرا راهی ها صاحب نیرو شدند؟
در سال های گذشته تصمیم گرفته شده در مسیر گرگان به بجنورد و مشهد خط راه آهن احداث شود و شواهد مصوبه دولت نشان می دهد که این پروژه به یک کنسرسیوم چینی – ایرانی واگذار شده و قرار است این پروژه توسط طرف چینی فاینانس شود.
براساس مصوبه شماره ۱۰۰۹۵/ت۴۹۰۷۴ هـ مورخ ۹۲/۵/۲ هیات وزیران، مقرر می شود سهام دولت در شرکت مهاب قدس (معادل ۴۹ درصد سهام مهاب قدس) بابت ۱۵ درصد پیش پرداخت به پیمانکار داده شود.
باقیمانده سهام دولت در شرکت مهاب قدس (معادل ۴۹درصد) بابت تعهد دولت به شرکت بین المللی عمران رضوی به عنوان پیمانکار طرح احداث راه آهن گرگان – بجنورد – مشهد در ازای پرداخت ۱۵ درصد پیش پرداخت فاینانس طرح مذکور به مبلغ ۱۴۴ میلیون یورو به نرخ مرکز مبادلات ارزی پس از تایید وزارتخانه های راه و شهرسازی و امور اقتصادی و دارایی به طور مستقیم به شرکت بین المللی عمران رضوی واگذار می گردد.
بر اساس این مصوبه، ظاهراً قرار بوده است (یا قرار است) که شرکتی به نام شرکت بین المللی عمران رضوی (وابسته به آستان قدس رضوی) به عنوان پیمانکار وزارت راه و شهرسازی پروژهای را اجرا کند. چون این پروژه بصورت EPCF تعریف شده، لاجرم بایستی کارفرما (راه و شهرسازی) ۱۵درصد آورده داشته باشد و ۸۵درصد نیز فاینانس شود. در این مصوبه به ازای ۱۵درصد آورده دولت، ۴۹درصد از سهام مهاب قدس به پیمانکار داده شده است. یعنی اینکه ۱۵درصد آورده دولت که برابر ۱۴۶ میلیون یورو ذکر شده برابر است با ارزش ۴۹درصدسهام شرکت مهاب قدس.”
این درحالی است که شرکت مهاب قدس مالک ۵۱ درصد از شرکت صبا (شرکت سرمایه گذاری صنعت آب و برق) است. شرکت صبا به نوبه خود مالک سهم قابل توجهی از شرکت های مهام شرق (۱۰۰ درصد)، سرمایه گذاری مشانیر (۲۷ درصد)، پارس سوئیچ (۵ درصد)، نیروترانس (۵ درصد)، آلومتک (۱٫۵ درصد)، شرکت های آب و فاضلاب شهری سراسر کشور (درمجموع ۴۳ شرکت که در هر یک به تفاوت از ۰٫۵ درصد تا ۲۷ درصد متعلق به صبا است)، شرکت های مدیریت تولید برق (۲۳ شرکت هر کدام۶۰ درصد، ۶ شرکت هر کدام ۵۱ درصد و یک شرکت ۱۱ درصد) و چندین شرکت دیگر است.
حتی اگر از ترکیب سهام فوق و تاثیر آن صرف نظر شود، توجه به آثار واگذاری سهام شرکت فوق سه مورد زیر دارای اهمیت کلیدی است:
- ۶۰ درصد از سهام کلیه شرکت های توزیع برق کلیه استان های کشور
- ۴۷٫۷ درصد از سهام شرکت مپنا (یکی از مجموعه های بزرگ صنعتی کشور که خود مالک بیش از ۳۰ شرکت صنعتی است و تنها سازنده نیروگاه های بزرگ حرارتی کشور)
- ۵۱ درصد از سهام شرکت فراب (تنها سازنده نیروگاه های بزرگ برقابی کشور).
با توجه به ارزش داراییهای شرکتهای توزیع برق سراسر کشور (به روایتی بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان، شرکت مپنا به ارزش تقریبی ۳۰ هزار میلیارد تومان و شرکت فراب به ارزش تقریبی ۵۰۰ میلیارد تومان)، با اعمال درصدهای سهام یادشده، انتظار می رود ارزش سهام شرکت مهاب قدس در شرکت صبا به نحو معناداری با سهم پیش پرداخت کارفرما در پروژه مورد بحث (احداث خط آهن) متفاوت خواهد بود. از منظر ارزش دارایی ها، انتظار می رود ارزش دارایی های متناظر با سهام مورد بحث افزون بر ۱۲ هزار میلیارد تومان باشد.
روابط عمومی آستان قدس رضوی در عین حال در اطلاعیه خود با اشاره بر بزرگنمایی در آمار و ارقام ارائه شده توسط وزارت نیرو تاکید کرده است شاید مقصود از بزرگنمایی در تبین داراییهای شرکت مهاب قدس استناد به خیار غبن فاحش از جانب مجموعه وزارت نیرو باشد اما استناد به خیار غبن فاحش، شرایطی دارد من جمله اینکه اولا مغبون در حین معامله عالم به قمیت عادله نباشد ثانیا در تعیین مقدار غبن باید شرایط معامله مدنظر قرار گیرد. حال با عرض پوزش از تمام دولتمردان سابق به فرض محال اگر چنانچه افراد هیات دولت را بیاطلاع بدانیم واین گونه بیاندیشیم که هیچ کس شرایط را نمیدانسته و به تبع ان این انتقال به تصویب رسیده حال اقدام مجلس محترم شورای اسلامی در تایید تطبیق این مصوبه با قانون را با چه استدلالی باید رد کرد؟ آیا با این رویه قانونگریزی نهادینه نخواهد شد؟ البته بسیار بعید است بخش حقوقی وزارتخانهای با این پیچیدگی با استناد به خیارات مندرج در قانون مدنی قصد توجیه لغو مصوبه را داشته باشند.
دراین اطلاعیه همچنین تاکید شده : در اطلاعیه وزارت نیرو آمده است قیمت سهام واگذار شده دولت در مهاب قدس بیش از ۲۰ برابر مبلغ پیش پرداخت پروژه و بیش از ۱۳ برابر کل هزینه احداث راه آهن است. در اینجا لازم است مقوله ارزش گذاری سهام توسط افراد متخصص در این حوزه انجام گیرد تا مطالب خلاق واقع به افکار عمومی منعکس نگردد به عنوان نمونه کارشناس محترم ارزیاب وزارت نیرو ارزش داراییهای متناظر با ۴۹ درصد سهام مهاب قدس را افزون بر ۱۲۰ هزار میلیارد ریال برآورد نموده است.
جهت آگاهی اعلام میدارد با فرض بر اینکه ارزش ۴۹ درصد سهام مهاب قدس همان ۱۲۰ هزار میلیارد ریال برآوردی جنابعالی باشد که البته این امر خود بسیار جای بحث دارد. باز با این حال ارزش مذکور، ۱۳ برابر کل رقم پروژه احداث راه آهن مشهد-بجنورد-گرگان به ارزش ۹۶۰ میلیون یورو معادل ۳۰۷۲۰ میلیارد ریال نبوده (براساس نرخ تسعیر مبادلهای) و تنها در حدود ۴ برابر آن است در خوشبینانه ترین حالت ممکن ارزش سهام مورد گزارش میتواند تنها یک دهم ارزش برآوردی نگارنده مورد بررسی قرار گیرد که در این صورت ارزش ۴۹ درصد سهام مذکور برابر با ۳۰ درصد کل منابع لازم برای انجام پروژه خواهد بود.
مضافا اینکه به این نکته نیز باید توجه داشت که پیمانکار پروژه پرداخت ۱۵ درصد از مبلغ فاینانس را در ضمن عقد قرار داد به صورت ارزی تعهد نموده است که با توجه به نوسانات شدید ارزی چند وقت اخیر کشور این خود ریسک بزرگی برای پیمانکار پروژه محسوب میشود.
انواع پرده بکارت به همراه تصویر و توضیحات کامل آنها:
تعریف
دریچه واژن یک غشای مخاطی نازکی دارد که پرده بکارت نامیده میشود. وسط آن سوراخی وجود دارد که عبور خون را طی قاعدگی میسر میکند. پرده بکارت در خانمهای مختلف شکلها و اندازههای متفاوتی دارد؛ حتی بعضی از دختران بدون پرده بکارت به دنیا میآیند. این پرده هیچ عملکرد بیولوژیکی ندارد.
محل قرارگیری
محل پرده بکارت اندام جنسیخارجی میباشد: دهانه واژن که تقریباً سوراخ را میپوشاند. پرده بکارت در عمق واژن قرار نمیگیرد اما با
استفاده از یک آینه که در دهانه واژن قرار داده شود، با باز نگه داشتن پاها و سایر قسمتهای اندام جنسی قابل مشاهده است.
انواع پرده بکارت
انواع مهم آن عبارتند از :
۱- پرده بکارت بدون منفذ*
۲- پرده بکارت مثلثی
۳- پرده بکارت نوع حلقوی(قابل اتساع و غیرقابل اتساع)*
۴- پرده بکارت نوع هلالی*
۵- پرده بکارت نوع پل دار(دو تکه)*
۶- پرده بکارت نوع غربالی*
۷- پرده بکارت نوع زبانه دار
۸- پرده بکارت نوع دندانه دار*
۹- عدم وجود پرده بکارت به طور طبیعی
۱۰- پرده بکارت بسیار سخت و سفت
در مواردی ممکن است پرده بکارت فاقد سوراخ باشد . این عارضه علائمی ندارد ولی در دوران بلوغ که به علت شروع عادت ماهیانه ،خونریزی ماهیانه سبب تجمع خون و ترشحات در مهبل و بروز درد و علائمی دیگر خواهد شد لازم است پرده بکارت با مجوز قضائی و صدور گواهی لازم برای بیمار برداشته شود.
شایع ترین نوع پرده بکارت ، مثلثی است که در ۵۰ تا ۶۰% دختران دیده می شود.
بهطور کلی، با بالا رفتن سن، پرده دچار تغییرات مختلفی میشود. .
مسئله ساز ترین نوع پرده بکارت نوع حلقوی است.
پرده های بکارت حلقوی دو نوعند : ۱)قابل اتساع(ارتجاحی) ۲)غیرقابل اتساع
انواع پرده های بکارت حلقوی غیرقابل اتساع در حین اولین دخول آلت تناسلی مردانه پاره شده و مانند سایر انواع هستند اما انواع حلقوی قابل اتساع علیرغم دخول ممکنست پاره نشده و برای مرد این تصور را ایجاد کنند که همسر او باکره نبوده است.این توهم سبب مراجعه مکرر زوجین جوان به پزشکی قانونی است که با یک معاینه سطحی و توضیحات لازم رفع خواهد شد.در عین حال در لبه پرده بکارت حلقوی قابل اتساع می توان علائم سائیدگی خفیف یا خونمردگی را مشاهده کرد.
اما انواع دیگری از پرده بکارت نیز وجود دارد که نیاز به دخالت جراحی دارند زیرا در عملکرد طبیعی بدن اخلال ایجاد میکند. این پردههای مشکلساز از قرار زیر هستند:
- پرده بکارت بسته
این نوع پرده بکارت به طور کامل دهانه واژن را میبندد و از عبور جریان خون و ترشحات دیگر جلوگیری میکند و میتواند درنتیجه وجود ناهنجاری در سلولهای مخاطی پرده بکارت ایجاد شود. این نوع پرده منجر به جمع شدن و عقبگرد خون در واژن و همچنین افزایش حجم شکم و درد در این ناحیه میشود. زنانی که چنین پردهای دارند دچار بروز اختلال در دفع و ادرار میشوند. وقتی این علائم درکنار هم و فقدان عادت ماهیانه ایجاد شوند، پرده بکارت بسته تشخیص داده میشود.
بااینکه برخی از این نوع پردهها با بزرگتر شدن دختر و ورود او به نوجوانی کمکم قابلیت ارتجاعی بیشتری پیدا کرده و خودبهخود کمی باز میشوند، برخی از آنها نیز برای باز شدن نیازمند عملجراحی میشوند. در این روش یک قسمت کوچکی از پرده برداشته میشود تا دریچهای ایجاد شود که عبور خون را به خارج از واژن مقدور میکند. اما این عمل نباید روی کودکان انجام شود زیرا استروژن کافی در بدن خود ندارند. باید ابتدا سطح استروژن در بدن از طریق آزمایش سینه که علائمی از بزرگ شدن سینه را نشان میدهد، اندازهگیری شود.
- پرده بکارت بسته با سوراخ ریز
در این نوع پرده، به نظر میرسد که دریچه واژن کاملاً با پرده پوشانده شده است و این نوع پرده معمولاً با پرده بسته اشتباه گرفته میشود اما با آزمایش دقیق سوراخی در پرده مشاهده میشود که معمولاً بااستفاده از میکروسکوپ قابل مشاهده است. در این وضعیت، مقدار کمی خون قاعدگی میتواند از آن عبور کند اما بااینحال این دریچه آنقدر بزرگ نیست که خونریزی را تسهیل کند. این افراد معمولاً بخاطر کند بودن خروج خون از واژن پریودهای طولانیتری دارند. زمانی که این زنان از تامپون استفاده میکنند دچار درد میشوند و بااینکه ممکن است فرد بتواند تامپون بگذارد اما درآوردن آن معمولاً برایش دشوار خواهد بود. رابطه جنسی نیز تجربهای بسیار دردناک خواهد بود زیرا این پردهها طی رابطه پاره میشوند.
این نوع پرده بکارت به مرور زمان کشیده شده و سوراخ بزرگتر میشود. اما برای تسهیل وضعیت در مدت کوتاه نیاز به عمل جراحی است، یک عمل کوتاه و ساده مثل عملی که برای پردههای بسته انجام میشود. یک قسمت کوچک از بافت پرده بکارت برداشته شده تا سوراخ بزرگتر شود. این عمل عبور خون را طی قاعدگی آسانتر میکند.
- پرده بکارت تیغهای یا دوسوراخی
در این نوع پرده دسته بافت اضافهای وجود دارد که نه تنها یک سوراخ بلکه دو سوراخ واژن ایجاد میکند. زنانی که چنین پردهای دارند موقع استفاده از تامپون اذیت میشوند. خونریزی قاعدگی نیز برای عبور از این سوراخهای ریز با مشکل مواجه میشود. رابطه جنسی نیز برای زنانی که چنین پردههایی دارند، دردناک بوده و با خونریزی طولانی همراه است. برای پاره کردن این نوع پرده بهتر است عمل جراحی انجام شود زیرا پاره کردن توسط خود شخص با ناراحتی و مشکلات دیگر همراه خواهد بود.
این نوع پرده بسیار نادر است و در یک نفر از هر ۲۰۰۰ نفر اتفاق میافتد و بیشتر تشخیصات طی دوران نوجوانی و معمولاً تصادفی انجام میگیرد. خوشبختانه جراحی پرده دوسوراخی سریع است و علائم آن نیز به زودی از بین میرود. این عمل حدود ۱۵ دقیقه به طول میانجامد و فقط کمی ناراحتی بدون درد به همراه دارد. در این جراحی، نوار بین دو سوراخ بریده میشود تا سوراخ بزرگتر شود. بعد از گذشت یک روز، فرد میتواند به فعالیتهای روزمره خود برگردد. بعد از عمل فرد میتواند به راحتی از تامپون استفاده کرده و بدون درد و خونریزی رابطه جنسی داشته باشد.
پاره شدن پرده بکارت
پرده بکارت به طرق مختلف پاره میشود و تنها با رابطه جنسی اتفاق نمیافتد، گرچه رابطهجنسی متداولترین علت آن است. دختران فعال با ورزش، دوچرخهسواری، رقص، پریدن و سایر فعالیتهای فیزیکی بیشتر درمعرض کشیده شدن پرده بکارت و پاره شدن آن قرار دارند. وارد کردن تامپون نیز میتواند موجب کشیده شدن پرده بکارت شود. البته وارد کردن انگشت به داخل واژن با نیروی کافی نیز ممکن است باعث پاره شدن آن شود.
درصورت وجود درد و خونریزی میتوانید متوجه شوید که پرده بکارتتان پاره شده است یا خیر. اما برخی از زنان به خاطر نازکتر بودن پرده بکارتشان دچار درد یا خونریزی نمیشوند. پرده بکارت دستنخورده را میتوان با وارد کردن انگشت وسط به داخل واژن و مشکل در دخول تشخیص داد، انگار چیزی مانع از وارد شدن انگشت میشود.
معاینه پرده بکارت
خانمها به دلیل خصوصیات روانی مایل نیستند برای معاینه ی پرده خود به پزشک مراجعه کنند و این در بسیاری از موارد موجب افسردگی و ناراحتی های روحی در آنها می گردد.پرده ی بکارت به شکلی است که خود شخص به تنهایی قادر به معاینه نیست و در مواردی که ناشیانه این عمل انجام گیرد موجب صدمه زدن به پرده خواهد شد.توصیه می شود که برای معاینه ی پرده بکارت خود به ماما و پزشک زنان مراجعه نمایید .۱۸ سالگی سنی است که دختر جوان اولین چک آپ خودش را باید پیش یک پزشک یا ماما انجام بدهد.برای معاینه پرده بکارت باید لب های خارجی فرج را کاملا با انگشت شست و اشاره باز کنید و با استفاده از آینه پرده را معاینه کنید.اگر دوست یا آشنایی باشد راحتتر می شود پرده را معاینه کرد بدین ترتیب که شما با استفاده از انگشت های میانی و اشاره یک دست و انگشت شست و اشاره دست دیگرتان دو لب فرج را کاملا باز می کنید و دوست شما با استفاده از یک چراغ قوه نور را به آینه می تاباند تا نور به داخل مهبل منعکس شود.(عواقب ناشی از این معاینه شخصی توسط خود افراد متوجه پزشک نخواهد بود)
آیا امکان ترمیم ، شبیه سازی پرده بکارت وجود دراد ؟
هایمنورافی (Hymenorraphy) هایمنوپلاستی ( Hymenoplasty) یا بازسازی پرده بکارت با عمل جراحی، جریانی است که طی آن بقایای این پرده که بر اثر آمیزش و یا هر دلیل دیگری از بین رفته، با قرار دادن کپسولی ژلاتینی که حاوی ماده ای شبیه خون است، به هم دوخته می شود. اما بدلیل فقدان رگهای خونی در این ناحیه این اتصال موقت بوده و برای نتیجه مطلوب بهتر است تا یک هفته قبل از شب زفاف انجام گیرد. گاهی اوقات نیز که اثری از این بقایا برجای نمانده، بخشهایی از دهاته واژن به هم دوخته می شود تا نقش پرده را بازی کند. این عمل در ایران و برخی دیگر از کشورهای عربی غیر قانونی است و تنها در صورتی انجام می گردد که پزشکی قانونی حکم آن را، مثلاً بنا برا اینکه ایزال پرده طی حادثه رانندگی باشد، تایید کند.
به گزارش مجله پزشکی بریتانیا، با رایج شدن عمل جراحی و بازسازی پرده بکارت آمار قتل های ناموسی زنان به خاطر ثیوبت / عدم باکره گی شان در مصر طی چند سال اخیر به میزان ۸۰ درصد کاهش یافته است. مطمئناً زنان بسیاری برای نجات آبرو و حیثیت خود و پاکدامن جلوه دادن خویش در مقابل شریک آینده شان و همینطور برای فرار از قضاوات نابجا و سزاهای وحشتناک دست به این عمل جراحی می زنند. ظاهراً چنین رایج است، که غالباً ۹۹٫۹% مردم به غلط گمان دارندکه انگاری «پرده بکارت» عضو یا سازه «بابهشت» زن است. این در حالیست که با یک مشاهده ساده اما دقیق بخوبی میتوان دریافت که پرده بکارت جزو مَلبان ، آلت تناسلی آنهاست و بنابراین اندامی که کاملاً خارج از اندام بابهشت قرار گرفته است. این پرده دارای بافتی گوشتی نسبتاً کشسان است که آنهم به شکلی ناقص و الاستیک جلوی «سوراخ بابهشت» برخی از دختران و زنان را، مثل تار عنکبوت که دهانه غاری را به ظاهر مسدود میکند، میپوشاند. در برخی از فرهنگ ها آنرا “گیلاس دختر” نیز نامیده اند، کما اینکه ما و البتّه بسیاری از ملل دیگر به آن عنوان «پرده بکارت» دادهایـم؛ یک اسم کاملاً بی مسمّاــ البّته.
در مراحل آغاز رشد جنینی، اصلاً بابهشت طفل سوراخی ندارد. باری، آن لایه از بافتی که در این مرحله کاملاً راه بابهشت را مسدود کرده، تقریباً کمی قبل از تولّد دختر بطور ناقصی تقسیم شده، پیوستگی و یکپارچگی خود را از دست میدهد. اندازه و شکلِ گسست و پارگی پرده بکارت در هر دختری نسبت به دیگری فرق میکند. دخترانی هستند که حتی در بطن مادر خود، بطورکلی این بافت را از دست میدهند، آنهم به این علت ساده که «لبان» سکس-ابزار آنها اعمّ از کوچک و بزرگ؛ همچون گلی، کاملاً از همدیگر شکفته شده و رشد یافته و البته به نحوی متقارن و زیبا شکافته شده است. گاه در مورد برخی از دختران بدشانس چنان است که پرده بکارت آنها همچنان پس از تولّد نیز جلوی ورودی بابهشت آنها را سد کرده است، که در این صورت میبایست توسط پزشک مربوطه و والدین دختر چک شده و در صورت لزوم این مسدودیت را اگر نه به طورکامل، بلکه به شکلی ناقص از میان بردارند. چرا که بعدها و در سنّ بلوغ خونروش ماهانه او به علّت همین مسدودیت مختل خواهد شد و باکتریهای مضّر در خون حیض ممکن است فرد را به شوک مرگ دچار کند.
اصطلاح “دختره باکره ” به چه دخترانی اطلاق می شود ؟
مورد استفاده پزشکان : تعریف علمی دختر باکره : دختری است که پرده بکارت آن سالم باشد . و در صورتی که پرده بکارت دختر ( به هر علتی ) پاره شود ، دختر دیگر باکره نیست .
مورد استفاده مراجع محترم تقلید : تعریف فقهی دختر باکره : دختری است که پرده بکارت آن سالم باشد . وقتی اولین نزدیکی صورت گرفت دختر دیگر باکره محسوب نمی شود حتی اگر از دید علمی باکره باقی مانده باشد .
مورد استفاده قضات و وکلا :تعریف حقوقی دختر باکره : دختری است که سابقه ازدواج ثبت شده نداشته باشد . به محض اینکه اولین ازدواج دختر از لحاظ قانونی ثبت شود ، دختر دیگر باکره نیست ، حتی اگر از دید علم باکره باشد . و قبل از ثبت ازدواج قانونی ، دختر باکره محسوب می شود ، حتی اگر باکره نباشد
پرده بکارت یک چین غشایی نامنظم است که از اپیتلیوم شاخی تشکیل شده است درست در مدخل ورودی واژن قرار داردو در واقع به منزله درب ورودی واژن است و اولین بار با مقاربت، معاینه خشن، ضربه، جراحی دچار پارگی می شود.معمولا پرده بکارت دارای یک یا چند سوراخ کوچک است که برای خروج خونریزی قاعدگی تعبیه شده است و در صورتیکه پرده بکارت اصلا سوراخ نداشته باشد و بطور کامل واژن را بسته باشد، خون قاعدگی در پشت پرده تجمع می یابدو آشکار نمی شودو در رحم انباشته می شودو در اثر پس زده شدن به داخل حفره صفاقی می تواند سبب بیماری اندومتریوز و نازایی شود که این مورد بسیار نادر است.
آیافقط بایک بار مقاربت پرده بکارت ممکن است از بین برود؟
بله ، از آنجا که پرده بکارت دقیقا در مدخل ورودی واژن قرار دارد، معمولا طی اولین مقاربت از بین می رود، حتی اگر مقاربت بطور کامل انجام نشده باشد. بافت لبان، مَلبان و کِلبان، معمولاً تا قبل از سن بلوغ بسیار نازک و لطیف است. بنابراین طبیعی است هرگونه کشش یا انبساطی که به این بافت وارد شود، به احتمال زیاد موجب آن میشود که پرده بکارت را کش داده، آنرا نازک و نازکتر کند و یا اصلاً آنرا، آنهم در نقاطی از آن، پاره نماید. از همین روست که بسیاری از دختران بالغ و نابالغ در اثر برخی حرکات فیزیکی نظیر ورزش، اسب سواری، دوچرخه سواری، استفاده از تامپون و یا استشها، پرده بکارت خود را یا بشدت نازک نموده و یا اصلاً به کلی از دست میدهند. یک دختر ممکن است هرگز متوجه نشود که کی، کجا و تحت چه شرایطی بکارت خود را از دست داده است؛ چرا که ممکن است این حادثه کاملاً بدون خونریزی و یا درد اتفاق افتاده باشد. گاه نیز چنین است که «اِزاله بکارت» یک دختر در زمانی حادث شود که مطلقاً، به علّت جوانی و ناآگاهی وی نسبت به کارکرد اندام جنسی خود، ولو با مختصر خون و درد هم که باشد، توجهی از جانب او بدان حاصل نشده باشد.
بود و نبود یا صحیحتر بگیم زایل شدن نسبی یا کامل پرده بکارت به هیچ وجه دلیل بر این نمیشود که به بابهشت او دخول (Intercourse) شده است و یا نه. هیچ فردی نمیتواند صرفاً با تست و مشاهده فیزیکی، دریابد که آیا زن یا دختر با مردی یک نوع آمیزش و همخوابگی منجر به دخول داشته است. تنها ۵۰% از زنان و دختران جوان در اثر دخول دچار خونریزی (آنهم ناچیز و برای بار اوّل) میشوند. بنابر این ملافه سفید آغشته به خون اصلاً هیچ ملاک قابل اعتمادی برای بکارت یک دختر یا زن جوان نمیباشد. شایان ذکر است که پرده بکارت برخی دیگر از زنان آنچنان کشسان است که حتی در صورت دخول آلت مرد به بابهشت آنها، آنهم به طور کامل و عمیق، نیز گسسته نمیشود و آنچنان کش میآید که گویی نقش یک کاندوم را ایفا مینماید! البته اینحالت اخیر هنگامی رخ میدهد که زن یا دختر مذبور سالیان دراز قبل از امر دخول، بتدریج و با انگشت خود، آنهم با عمل استشها، پرده بکارت خود را نازک و کشسان کرده باشد.بکارت قبل از آنکه یک پدیده ظاهری، گوشتی و خون آلود صرف و فیزیکی بوده باشد، اصولاً امری است مربوط به روانشناسی؛ و ارزشهای شخصی و اخلاقی یک زن . این نکته را هم بگویم که پرده بکارت همینطوری به صرف داخل کردن/شدن چیزی در آن زایل نمیشود؛ بلکه درست به اندازه بزرگی همان شیء داخل شده، احیاناً کش آمده نازک و یا زایل میشود؛ همین و بس. مثلاً اگر یک دختر تازه بالغ دو انگشتش را در بابهشت خود فرو برد، باز هم به احتمال زیاد در هنگام اولین همخوابگی وآمیزش بسادگی ممکن است دچاره زایل شدن هرچه بیشتر مابقی پرده بکارتش شده و چند قطره خونی از وی بچکد. برخی از زنان، آنهم پس از سالها همبستری با شوهرانشان و یا حتی مردانی چند، باز هم و در هر مورد به علت پایداری و ضخامت زیاد پرده بکارتشان، پیدرپی در هر مورد از دخول، چند قطرهای خون به خود میبینند. بزرگی قطر و قامت آلت مردان به علاوه مکانیک آمیزش آنها با زنان از یکدیگر متفاوت است؛ بنابراین ممکن است زنی در اثر دخول با یک مرد دچار خونریزی شود، اما با مردی دیگر نه. حتی حالاتیکه زن و مرد با یکدیگر همخوابگی می کنند، ممکن است در کش یافتن و یا ضایع شدن هر چه بیشتر پرده بکارت زن اثر داشته باشد. بطور کلی میتوان گفت که این پرده به نحوی نسبتاً کامل، آنهم صرفاً در اکثر موارد به طور آماری و نه قطعی، پس از آنکه زن صاحب نخستین فرزندش شد، زایل میشود.
آیاسقوط از ارتفاع می تواند باعث پارگی پرده بکارت شود؟
خیر، سقوط از ارتفاع، بلند کردن جسم سنگین، کوهنوردی،و موارد مشابه به هیچ عنوان نمی تواتنند باعث پارگی پرده بکارت شوند.البته ممکن است در اثر سقوط یا انجام کارهای سنگین مقداری خونریزی از دستگاه تناسلی مشاهده شودکه در هیچکدام از مواردمربوط به پارگی پرده نیست فقط به خاطر فشار وارده بر رحم است مکانیسمی مشابه قاعدگی داردیعنی فشار به رحم باعث خونریزی یا لکه بینی در فرد می شود. تاکید می کنم پرده بکارت فقط و فقط در اثر ضربه مستقیم به آن یا مقاربت پارگی پیدا می کندو جز ضربه مستقیم هیچ مورد دیگری باعث پارگی آن نمی شود
خون پرده بکارت چگونه است ؟
معمولا پس از پارگی پرده بکارت خونریزی کم و بیش شدیدی ایجاد می شود.لازم است این خون را از خون قاعدگی تمیز دهیم.خون قاعدگی دارای فیبرینوژن کمتر است، لذا دیرتر لخته شده و سلول های واژینال در آن بسیار زیاد است در حالی که خون حاصل از پرده بکارت سریعتر لخته شده و حاوی مقادیر کمی سلول واژینال است. لبه های پارگی جدید در پرده بکارت معمولا زخمی و قرمز رنگ بوده و آثار خون لخته شده در آن مشاهده می شود.بعد از حدود یک هفته لبه های بریدگی از مخاطی مشابه مخاط پرده پوشیده شده و بعد از حدود دو هفته لبه های زخم نسبتا گرفته می شوند. نکته مهم این است که لبه های پارگی چون آزاد هستند و به هم اتصال ندارند هیچ وقت به هم جوش نمی خورند و اگر دو تکه پارگی به هم دوخته شوند محل ترمیم به صورت یک اسکار برجسته روشن مشخص خواهد شد.
لطفا ادامه مطلب را بخوانید...
در این بین نقش روانشناسی در تبلیغات بیش از دیگر رشته های علمی است . در تبلیغ یك كالا تمامی تلاشها متوجه انسان است :
مخاطبی كه از خلال حواس خود امور را درك و دریافت می كند وبه فرآیند سازی اطلاعات درمغز خود می پردازد. رفتاری هیجانی یا منطقی از اوسرمیزند و معطوف به هدفی خاص گرایش می یابد . پس می بینید كه تمامی فرآیند ، روانشناختی است و مدیران تبلیغاتی موفق هستند . آنها در كار خود با پدیده هایی چون ادراك ، تمیز دادن ، تداعی حافظه ، تصور ، هیجان و غریزه در ارتباطند كه در واقع حوزه های علم روانشناسی است . اما همین جا باید گفته شود كه یك مدیر تبلیغاتی موفق از سوی دیگر با قوهء تصور شگرف و حسن زیباشناسی در خور توجه ، همسنگ با هنرمندی است كه به بهترین وجه تاثیر روانی مورد نظر را اعمال میكند .
ایجاد انگیزه
چرا باید كاری را انجام داد ؟ چرا باید این كالای خاص را تهیه كرد و نه دیگری را ؟ انگیزه ه ها ، جواب این چراها و پرسشهای مشابه هستند كه در آن دلیل اجرای یك كار یا انتخاب مشخص میشود .
تمام دشواری كار تبلیغات در همین است كه به مخاطب قبولانده شود به كالای مورد نظر احتیاج دارد و خواهان آن است . در یك كار تبلیغی ، مخاطب تحریك شده و با تاثیری كه از آن كار تبلیغی در او ایجاد شده ، به برنامه ریزی برای خرید كالای مورد نظر می پردازد.
بسیار پیش می آید كه تا قبل از اجرای یك كار تبلیغی ، مخاطبان نه احساس نیازی می كردند و نه به آن كالا و مورد استفادهء آن فكر می كردند ، اما یك فعالیت تبلیغی موفق ، فكر مخاطبان را در جهت مورد نظر به فعالیت واداشته و انگیزه ای جدید در آنها شكل میدهد . از این پس ، مخاطبان تصور می كنند به كالای تبلیغ شده نیازمندند و یك " باید " جدید در وجودشان شكل می گیرد .
معنای آشكار ، پیام پنهان
به راستی تبلیغات یك جادو است . كالایی شناسانده میشود كه به منظور رفع یك نیاز اولیه یا ثانویه تولید شده است ؛ اگر كار به همین شناسایی ساده و مختصر ختم می شد ، تمامی عناوین تبلیغاتی به ذكر یك سطری نام و مشخصات كالا در جراید یا رسانه های دیداری ، شنیداری بسنده می كردند .
آراستن و استفاده از عناصر هنری برای شكیل شدن موضوع تبلیغ ، هنوز در سطح آشكار است . امروزه با پیشرفت علم تبلیغات ، پیام پنهانی در لوای ظاهر آراسته تعبیه میشود كه از خلال آن خرید كالای مورد نظر با ظرایف روانشناختی همراه است . ترسیم دنیای شیرین و تمام شدن غمها و غصه ها ، به اتمام رسیدن روزمرگی با خرید كالای مورد نظر ، دستیابی به تشخص و اعتبار ودستیابی به موقعیت اجتماعی برتر ، از پیامهای پنهانی است كه روانشناسان تبلیغات در نگارش سناریوی یك كار تبلیغی مد نظر قرار میدهند .
شخص باید از دیدن یك تبلیغ شاد شود و احساس كند كه با خرید آن كالا بر ضعفهایش فائق آمده و موجودی كاملتر خواهد شد .
معنای پنهان مناسب در ناهشیار مخاطب حك میشود و تا خرید انجام نشود ، دلمشغولی ادامه می یابد .
هیجان در برابر مناطق
یك مدیر تبلیغاتی ممكن است خیلی تابع هیجان نباشد اما خوب میداند كه چگونه هیجان مخاطبان را برانگیزد و در مردم ایجاد علاقه كند .
فرآیند سازی اطلاعات در سطح مغز در دوسیستم هیجانی و منطقی انجام میشود . بین این دو سیستم ارتباطاتی وجود دارد و هیچ گاه نمی توان گفت كه یك رفتار كاملا" هیجانی یا كاملا" منطقی بوده است . بسیار پیش می آید آنقدر هیجان زده میشویم كه یك كار غیر منطقی انجام می دهیم و جالب آنكه بعد از متوجه شدن از هیجانی بودن رفتار خود ، چون دیگر رفتار انجام شده است به دنبال دلایلی منطقی در توجیه آن می پردازیم .
این تفكر هیجانی ، تصمیم گیری هیجانی بعد از آن و رفتار هیجانی متعاقب آن كه دو را تكمیل می كند ، شدیدا" مورد توجه روانشناسان تبلیغات است . شخص بدون دلیلی محكم انگیخته میشود ، تصمیم میگیرد كه یك دو نیاز منطقی و مورد احتیاج را معطل بگذارد و به خرید چیزی بپردازد كه باعث تشدید ضربان قلبش شده بود .
عناصر پیام
می گویند دشوارترین سناریو ، سناریوی یك كار تبلیغی است . هر لحظه باید دقیقا" محاسبه شود . كالا باید در چندین ثانیهء طلایی معرفی شود . برای به كار بردن طنز ، یكی دو ثانیه بیشتر وقت ندارید . نباید بگذارید مخاطب یك پلك بزند . باید او را تحت تاثیر قرار دهید و میل خود را در او زنده كنید .
در روانشناسی تبلیغات ، عناصر پیام باید بر ناهشیار شخص اثر كند . پیام باید موجز و كوتاه باشد . هرگونه اطالهء كلام به ضد تبلیغات تبدیل میشود و شیرینی تاثیر را از بین می برد . علاو براین ، یك روانشناس تبلیغات به مطالعهء پخش یك پیام و دریافت آن پیام می پردازد . به این معنا كه آیا همان معنا و اثری كه مورد توجه سازندهء كار تبلیغی بوده است از سوی مخاطبان دریافت شده است یا نه . در این خصوص ، گرچه سازندهء یك تبلیغ ممكن است به حلاجی تمامی زوایای یك كار تبلیغی بپردازد و از نظر خودش همه چیز كاملا" در جهت هدف مورد نظر باشد ، اما گاه در بررسی بر روی طیف مخاطبان با استدلالها و توجیهاتی مخالف آنچه مورد نظر سازنده است ، رو به رو میشویم . از این رو ، قبل از پخش یك تبلیغی انجام مطالعات محدود میدانی لازم است . در این مرحله سازندگان و مدیران تبلیغاتی گاه با تعابیری مواجه میشوند كه اصلا" به آن فكر نكرده بودند
كنترل افكار و اعتقادات
هنگامی كه در روانشناسی اجتماعی ، به بحث رهبری می رسیم درآنجا صحبت از راههایی است كه به وسیلهء آن با بهره جویی از هیجان افراد به كنترل افكار ودستكاری اعتقادات آنها پرداخته میشود . در همین جاست كه جادوی تبلیغات به كار می آید و نظر و اندیشهء مخاطب را تعدیل وكنترل می كند و گاه تغییر میدهد . در این حال ، برانگیختن هیجان ، بربافت منطقی ذهن اثر می گذارد و با ایجاد اختلال در آن ، شخص بدون آنكه متوجه باشد ، در درستی یا نادرستی یك چیز ، تصمیم هیجانی می گیرد و مطابق آن عمل می كند و این همان چیزی است كه جادوگر تبلیغات خواسته است . علاوه براین ، تبلیغات با یاری و كمك از مفهوم روانشناختی " پیش داوری " به بسیاری از عناوین تبلیغاتی شكل و جهت می دهد همانند تاكید برنظر مطلوبی كه مردم به كالاهای ساخت كشوری خاص یا شركتی خاص دارند .
توجه به نظر دانشمندان كه پیش داوری خاصی را در مردم به وجود آورده اند و استفاده از نشانه ها و چهره هایی كه جدای از موضوع تبلیغ ، احساس خوشایند یا ناخوشایندی را در بیننده ایجاد می كند ، همگی توجه به نقش پیش داوری در انتخاب و گزینش است و از یاد نبریم كه گرچه شعارهای تبلیغاتی موجز و مناسبی مانند اینكه " جهانی فكر كنیم ، منطقه ای عمل كنیم " بسیار مهم است ، اما ما آدمیان بیشتر موجوداتی بصری هستیم . دكترمنصور حكیم جوادی
چطور برخی از دانش آموزان با وجود داشتن هدف، نتایجی که می خواهند نمی آورند؟
بدرستی رمز موفقیت دانش آموزانی که هدف دارند، درچیست؟
یادگیری مهارت هدف گزینی و هدفمند بودن تا چه اندازه در کسب موفقیت تحصیلی در امتحانات و یا کنکور موثر است؟
چطور می توانید با نوشتن هدفهایتان به خودتان آماده باش بدهید(1)؟
در یک کارگاه مشاوره ی گروهی،تعدادی از دانش آموزان می گفتند: با وجود اینکه برای خودمان هدف تعیین کردیم، اما به نتایجی که می خواستیم نرسیدیم.
به این دانش آموزان گفتم که هیچ چیز ناامید کننده تر از این نیست که شما بدون آشنایی به قوانین بازی مورد نظر، بدون داشتن هدف و مقصود و مهارت لازم برای انجام بازی، سعی کنید بازی نمایید.
می خواهم در این مقاله یکی از قوانین بازی، که داشتن هدف است را به شما نشان دهم. برای موفقیت در امتحانات یا کنکور، تعیین هدف، تمرکز روی نتیجه ی کار، و داشتن تصویری روشن از آنچه دنبالش هستید می تواند باعث تحقق رویاهای شما شود. البته نخستین گام این است که هدف خود را بنویسید.
هدفها نتیجه ی مطلوبی است که رفتار شما در جهت آن هدایت می شود. هدفها نه فقط جهت و نتیجه رفتارتان را معین می کند، بلکه در صورت جذابیت، انگیزه رسیدن به نتیجه را در شما بوجود می آورند.
برای موفقیت، داشتن هدف لازم است ولی کافی نیست. بسیاری از اوقات شما هدفی را در قالب عباراتی بیان می کنید، این گونه هدفها لفظی اند که خیلی از شما در همین جا متوقف می شوید که یکی از اشکالات مهارتی شماست.
از طرفی دانش آموزانی که فقط هدف لفظی دارند، بعد از گذشت زمان تاثیر هدفشان از بین می رود و آن را فراموش می کنند. هدفهای لفظی زمانی به قوت خود باقی می مانند که در عمل و رفتار دانش آموز دیده شوند، آن وقت به هدفهای واقعی تبدیل می شوند.
هدفها در معرض تغییر قرار می گیرند. تغییر هدفها، در نتیجه ی کار و تجربه با هدفها، و تحت تاثیر عوامل و انگیزه های درونی و بیرونی صورت می گیرد؛ مثلا، هدفهای درسی شما ممکن است پس از چند هفته، بر اثر ارزیابی و بررسی عملکرد آموزشی، تغییر پیدا کنند.
تغییر هدف، تحت تاثیر عوامل و انگیزه های درونی شما، نتیجه ی تجربه با هدفهای شماست. این تجربه هر اندازه موفقیت آمیز باشد احتمال بالا بردن سطح هدفها بیشتر است. برعکس، اگر این تجربه با موفقیت همراه نباشد، احتمال پایین آمدن سطح هدفها بیشتر می شود.همچنین، باید توجه داشت که تاثیر هدفها بر الگوهای رفتاری دانش آموزان به ندرت پایدار می ماند
از این رو ، وقتی هدفها تاثیر خود را از دست می دهند، تغییر آنها ضرورت پیدا می کند. همچنین، هدفهای دانش آموزان در واکنش و پاسخ به فشارها و نیروهای بیرونی تغییر می کنند. این فشارها ممکن است از جانب گروه دوستان همسالان، رسانه ها، خانواده و یا مشاورین اعمال شود. پس هدفها رهنمودهای ایستا و غیرقابل انعطاف نیستند، بلکه پویا و تغییرپذیرند. آنها بر اثر تجربه و ارزشیابی، فشار نیروها و انگیزه های درونی و بیرونی دستخوش تغییر و تحول می شوند.
برای سودمندی بیشتر هدفها، آنها باید از چند ویژگی یا ملاک برخوردار باشند. این ملاکها عبارت اند از:
1- هدفها باید مشخص باشند.
2- هدفها باید سنجش پذیر باشند.
3- هدفها باید دست یافتنی باشند.
4- هدفها باید واقعی باشند.
هایدگر با ما از چه میگوید؟
نوشته : محمد محسن شاهکویی
از آنجا که سیاست اجرای فلسفه در عمل است و فلسفه (یا جهانبینی) ذات سیاست، از اینرو، ماهیت هر فلسفهای را بهطور اعم و فلسفه هایدگر را بهطور اخص نمیتوان شناخت مگر در عمل سیاسی. زیرا تنها در عمل است که ذات فلسفهها یعنی منافعی که خاستگاه آنهاست، عیان میشود و بد و خوب آنها محک میخورد. این مقصود البته در ارزیابی سیاست هم که خود نوعی عمل است، کم و بیش میتواند حاصل شود و فرق نمیکند که سیاست بس عوامانه و مبتذل شده،
و سخت تنگنظرانه و حقیر باشد.
اگر بپرسیم: کدام است آن موجودی که او را باید پیش مضمون خودکرده بهعنوان پیش پدیدار پژوهش تثبیت کرد؟ پاسخ میدهند: اشیا. اما با گذاشتن نام شیء بر موجوداتی که «داده پیشینی» فرض شده است، این تحلیل از لحاظ هستیشناسی راه به جایی نمیبرد (هستی و زمان – صص 203 ـ 202). به همین دلیل، پیش از هر چیز باید میان هستی و موجودات فرق گذاشت (همان- ص 516) زیرا این جهان بیرونی هرگز به معنای جهان نیست، که به معنای موجودات درون جهانی است (همان- ص 482). پس مقصودمان کدام جهان است؟(همان- ص 198)
آنچه ما میجوییم آنی است که خود را به هیئت هستی و ساختار هستی نشان میدهد (همان- ص 193)، جهانی که نه این جهان است و نه آن جهان، و جهان بودناش از حیث کلی است (همان- ص 195). از اینرو، آنچه تاریخی است موجودی است که در مقام در – جهان- بودن هست بهعنوان اگزیستانس (همان- ص 799) به معنی از آن خود بودن و برون ایستادن، که همواره خود من هستم (همان- صص 170- 169). چنانکه، موضوع تاریخنگاری امکانی است که واقعا دارای اگزیستانس بوده است (همان- ص 810)، امکانی که به توسط آن، مورخ با اگزیستانس خود، «من» را در گذار به «نامن» آشکاره میکند (همان- مفهوما در صص 810 ـ 808). و بدینسان، شناخت، شناختن جهان بیرونیای نیست که رهزن فهم ما درباره هستی است، که شناختن پدیدار- در – بودن است (همان- ص 185). معنیاش این است که: شناخت حالتی از حالتهای دازاین است در رابطه او با جهانی که در خود دازاین به صورت منظره تازهای از هستی کشف و پیدا میشود و با آن، او میتواند مستقل و متکی به خود پیوسته بالیده شود، میتواند به صورت یک تکلیف درآید و میتواند در مقام علم برای درجهان بودن، نقش راهنما و راهبر را بهعهده بگیرد (همان- صص 192-191). بنابراین، اگر ضرور آن باشد که پرسش در هستی به نحوی گویا و واضح طرح و تنظیم شود، آنچه میطلبد فراهم آوردن امکان انتخاب موجود نمونه است و اصالت شیوه وارسی برای دسترسی به آن.
بازشکافتن پرسش در هستی بدین معنی است: تعریف جامع و مانع موجود از حیث هستیاش. این موجود که درون هر یک از خود ماست و پرسش یکی از امکانات اوست، ما آن را دازاین اصطلاح میکنیم (همان- صص 73 ـ 72).
در بررسی هایدگر، کسی که او را نادره قرن بیستم دانسته است قاعدتا بایستی نشان داده باشد که چرا هایدگر در شرایط آلمان آن روز که آبستن فاشیسم بود، مفهوم «وجود» را با چنین فراخی وصف میکرد: پیشینیتر از هر سوژهای، و دستکم زمانی مستقل از موجود یا چیزها، خودآیین، خودشکلدهنده به روش خویش، و حاضر در جهان ولی ناپیدا در چیزها یا پدیدارها؟ چرا هایدگر با چنین وجهای بیانی که بوی اقتدار کلیسای توماس اکویناسی و قرون وسطایی میدهد، بر اهمیت «وجود» تاکید میگذاشت؟ ولی آیا باور او به «وجود» بهعنوان وجود حاضر در جهان، او را زمینی نمیکرد؟ و بدینسان، آیا سوژه یا دازاین (یا آن موجود نمونه که بنا به گفته خود هایدگر، در قیاس با دیگر موجودات، مشخص و ممتاز است)، شرایط پیدایش فکر برتریطلبی در آلمان و ظهور رهبر مقتدر را زمینهسازی نمیکرد. چنانکه نیچه با ابرمرد خود میکرد و هایدگر دور تاریخی دازاین را در زمان، با نیچه به پایان برد؟
هایدگر در نقد فلسفه، از سوژه گوهرین اندیشه دکارتی شروع میکند. او از ناپیگیری دکارت و نگسستن او از مفهوم قرون وسطایی خالق و مخلوق و همچنین اندیشه موجود انتقاد میکند: دکارت نبایستی سوژه اندیشنده را بهعنوان سنگ بنای فلسفه مدرن، برای خاطر اثباتنفس، جهان و خدا رها کرده باشد. چنین تصوری از هستی منجر میشود به عدم حذف کامل شیء در نزد او. در انتقاد از مفهوم زمان در نزد کانت نیز هایدگر میگوید، او هر چند پدیدار زمان را به سوژه برگرداند ولی چون از تعیین استعلایی زمان از لحاظ ساختار و کارکرد خاصاش باز ماند، به ورطه دکارت افتاد و از مفهوم شیء و جهان بیرونی بهعنوان واقعیت نتوانست خلاصی یابد. موضوع این است که سوژه گوهرین اندیشنده دکارتی، بهعنوان یک جهان، زمانی مستقل از ابژه، فینفسه، وجود داشته است بهگونهای که نسبت به سوژه در نزد دکارت و کانت پیشینیتر است و به همین دلیل، این روش ناپسندی است که فلسفه از چیزی آغاز کند که از لحاظ هستیشناختی، وجود خودش هنوز اثبات شده نیست. بنابراین، بهزعم هایدگر، وجود باید اول خودش بهعنوان چیزی مستقل و بیرون از هستی موجودات (یا وجودحاضر در جهان یا وجود حاضر غایب1) اثبات شود. زیرا وجود یک مفهوم کلی است که نمیتوان آن را در هیئت موجودات محدود کرد. بهزعم او، خلط کردن موجودات با هستی (یا وجود و موجود)، اشتباه همه فلسفههایی است که بنیادشان بر سوژه گوهرین اندیشنده دکارتی استوار بوده است. زیرا این سوژه هرچند بهعنوان «امتداد» باقی میماند و در جایگاه تعیین بنیادین «جهان»، از توجیه پدیدار خاص خودش قاصر نیست ومکان گاه این امتدادها را نشان میدهد، لیکن از لحاظ هستیشناختی نه مکان گاه جهان را میتوان از آن دریافت و نه حتی مکان گاه دازاین را. بنابراین، در نزد هایدگر طرح دازاین (وجود حاضر در جهان)، در واقع، ایجاد زمینهای است برای گشودن مشکلی که دکارت آن را حل ناشده باقی گذاشته است:
چگونگی گذار سوژه خودبنیاد و خودآیین از شکاف میان «من» و «نامن» (یا ذهن و عین یا روح و ماده).
در این رابطه باید به یاد داشت که نزد هایدگر، «فهم» نسبت به اندیشه یا آگاهی دکارتی پیشینیتر است. همان فهم دازاینی (به نحوی هم سرآغاز و هم سرچشمه و به منزله حالت بنیادین هستی دازاین)، آن وجود یا هستی امکانی است که در گذار از من به نامن، عمل را به صورت ذهنیتی که سابق به صورت شیء است حمل و اعمال میکند و به این معنی، فلسفه هایدگر عمیقا پوزیتیویستی و آزمونی هم هست (که اگزیستانسیالیسم سارتر نیز از آن تاثیر گرفته است و من آن را پایینتر توضیح خواهم داد.) ولی چون همین هستی امکانی به محض اینکه پدیدار شد دیگر پیدا نیست، یعنی صورت شیء پیداست نه خود هستی (یا وجود حاضر غایب) که مضمون آن است، به همین دلیل، آیا شناخت وجود یا هستی، به زعم هایدگر، دست نمیدهد مگر با مکاشفه یا شناخت حضوری، با توجه به این که ایدهآلیسم فلسفی به ویژه فلسفه امثال هایدگر، سرشته عرفانبافی است؟ آیا بدین علت است که شناسایی هستی هایدگری منطقا و عملا تعلیق به محال میشود و بدینسان، سوژه (یا دازاین) حتی نزد خودش لامکان میشود؟ زیرا نزد هایدگر، دازاین بهعنوان روح، به شیوهای در مکان جا میگیرد که هیچ شیءمادی ممتدی نمیتواند جا بگیرد. و این، منطقا چیزی جز لامکان نیست. گرچه دازاین بهعنوان جسم، مکانی دارد مثل کره زمین در فضا: دازاین تا وقتی که هست، همانگونه تقرب میجوید و رفع حجاب میکند، حجات راست و چپ را پیوسته با خود دارد. با همین روش، مکان گاه دازاین از لحاظ جسمانیت وی، معین میشود.
بهرغم این متافیزیک غلیظ، هایدگر فکر استعلا را که به گفته او ریشه در جزمیت مسیحی دارد و معتقد است انسان چیزی بیش از موجود بهرهمند از فهم و خرد بوده و میتواند به فراتر از خود برسد مورد انتقاد قرار میدهد. همانگونه که این حرف هگل را نیز که کلی در جزئی وجود دارد و هر چیز خود یک قیاس است مورد انتقاد قرار میدهد. میگوید: وقتی میگوییم هستی کلیترین مفهوم است، به آن معنی است که تاریکترین مفهوم است. وجود ممکن نیست به منزله موجود تلقی شود. اما در عین حال میگوید: این موجود نمونه (موجود از حیث هستیاش) که درون هر یک از خود ماست، ما آن را دازاین اصطلاح میکنیم. این حرف که ظاهرا میان کلی و جزئی وحدت ایجاد میکند، به نظر میرسد که مغایرتی با حرف هگل نداشته باشد. مگر نه این است که دازاین کل اصیل است با بنیان اگزیستانسیالاش؟ اما هایدگر میگوید، این پرسش تنها وقتی ممکن است که بر مبنایی آزمودنی و پدیدارین گذاشته شود، تا دازاین بتواند بر اصالت ممکن هستیاش تکیه کند.
آن سخنهای هایدگر در کنار این سخناش که، وجود به محض این که صورت چیزها پدیدار شد دیگر پیدا نیست، یعی صورت شیءپیداست نه خود وجود یا هستی، آری، با این سخنها، هایدگر که میگوید، دازاین از همان آغاز ممکن بودن است، رابطه ذات و نمود را قطع میکند و از این راه، نوعی پوزیتیویسم اروپای قارهای ایجاد میکند، با این فرق که او میکوشد تا نخست مثل آنگلوساکسونیها، خود را از سوژه اندیشنده دکارتی و عقل فراتری کانتی و شیء فینفسه او خلاص کند، ولی بیآنکه بگوید شناختن ذات امکانپذیر نیست، تا به نوعی بتواند سوژه یا دازاین (یا وجود حاضر در جهان) را که به گفته خود او، در قیاس با موجودات دیگر موجودی مشخص و ممتاز است، بر جای آن بنشاند. و دوم اینکه با برتری دادن مطلق به وجود (یا سوژه یا دازاین) که اوصافاش را در بالا دیدیم، میکوشد تا با نوعی وفاداری به سنت فلسفی آلمان، خود را از پوزیتیویسم آنگلوساکسونی که ابدا اعتباری برای بحث وجود و ماهیت آن قائل نیست، متفاوت و متمایز کند.
چنانکه میگوید پژوهش علمی نه یگانه نوع برای دازاین است و نه نزدیکترین نوع هستی ممکن به او. و در این راه، هایدگر حتی رابطه مکان و زمان را با آن خصوصیت پوزیتیویستی که مخصوص او با آن سنت فلسفی آلمانیاش است، شرح میکند: در نزد او مکان بهعنوان یک امر پیشینی به زمان وابسته نیست. گرچه قدرتاش را از نوع هستی دازاین دارد. به این معنی که زمان، که هستی دازاین با آن ممکن میشود، با رخنه در جهان بیرونی، مکان را کشف میکند. از اینرو، استقرار دازاین در مکان از طریق دور زمان تا آن حد نشان داده میشود که بحث آن در مبحث بعدی همین هستی شناختی لازم است. او با این دومین گوشه نگاه میخواهد به یک نتیجهگیری فلسفی مستقل از تجربه برسد. یعنی پوزیتیویسم را با بحث وجود و هستیشناسی سازش بدهد، چیزی که پوزیتیویسم آنگلوساکسونی آن را برنمیتابد. بهخصوص این که هایدگر کلا نیستیاندیش است. چنانکه میگوید، فقط هستی میان تولد و مرگ است که کلیت دازاین را عرضه میدارد، یا: حقیقی گرفتن مرگ خود دازاین را طلب میکند در اصالت کامل اگزیستانساش، یا: فقط افق با اصالت زمان که در عین حال پایانپذیر است چیزی است چون تقدیر، که چیزی چون افق با اصالت تاریخ (یا تاریخی بودن اصیل) را ممکن میسازد (که البته، به گفته خود هایدگر، پایانپذیر است). میتوان گفت: حق با ژان وال است که در کتاب مابعدالطبیعه میگوید: دیالکتیک در فلسفه هایدگر فرآیندی دارد برخلاف هگل. یعنی از اثبات شروع شده و به نفی میرسد و مفهوم زمان نزد هایدگر درست در توجیه همین دور یا فرآیند دیالکتیکی او به کار میآید، فرآیندی که بهطور اثباتی از نخستینآیینها و مذاهب آغاز شده و در فلسفه نیچه پایان میگیرد و به نیستی میرسد و از اینرو، مفهوم «شدن» در نزد او ضرورت نیست 2 یعنی ضروری بقا وجود، و امری که درونی ذاتی سوژه باشد، نیست. ولی بهعنوان یک امر بیرونی بر سوژه وارد میشود، مانند تجربهها که بر اثر تاثرات حسی حاصل میشود که بنیان شناختشناسی در پوزیتیویسم است.
حقیقت آن است که هایدگر نیستیاندیش، نقطه مقابل هگل است. هگل میگوید: نفیای که وضع میشود زمان است، و از آن به این نتیجه میرسد که «اکنون» همان «اینجا»ست. معنیاش این است که مکان و زمان یکی است. وحدتی که تفاوت (یا اختلاف) سرشت اوست. در مقابل اما، هایدگر در نقد «اکنون» که یکی از شاهکارهای فکری دیالکتیکی هگل است، میگوید: این قول هگل که اکنون، یا نیست و یا هنوز «هست» نشده است، بیان صوری و ارسطویی و عامیانه است و میافزاید: از لحاظ منطقی ولی صوری، هگل در تجلی ذات روح در زمان به صورت نفینفی، تفسیری صوری از این گفته دکارت به دست میدهد: من خود را در حال اندیشیدن به شیء میاندیشم. چنانکه هایدگر در نتیجهگیری علیه تکامل روح در تاریخ (که هگل در پدیدهشناسی روح نشان داده) میگوید، روح در ابتدا در زمان فرو نمیافتد، که از ابتدا در مقامی بوده است برای در زمان قراردادن اگزیستانس در سرآغاز افق زمان. اما این سقوط دارای امکان اگزیستانسیال خود است. این سخن هایدگر (بهخصوص اگر به یادآوریم که در نزد او مکان به زمان وابسته نیست و مکان را زمان کشف میکند)، نشان میدهد که به باور او، روح بیرون از زمان است و تکاملی در تاریخ پیدا نمیکند. برعکس، روح که زمان تعین خود را از او دارد، برانگیزنده زمان است برای کشف مکان، معنای این حرف فقط آن است که نیرویی بیرونی، روزی روزگاری، سکون را حرکت داد و زمان آغاز شد و شدن ضرورت این فرآیند نیست (در حالی که میدانید، زمان آغاز ندارد و شدن ضرورت هستی است).
اینها، همه، کوششی بوده است در بدل ساختن مفاهیم کلاسیک ایدهآلیسم آلمانی به «داده»ها.
یعنی مفاهیمی چون موجود، مکان، زمان، تاریخ و...، همه، به صورت «داده» عرضه میشود. حتی دازاین همچون «داده»، مکرر درباره آن تاکید میشود «تا وقتی که هست. حقیقت آن است که در افق تنگ پوزیتیویسم، پدیدهها هرگز در بستر تکامل تاریخیشان بررسی نمیشوند. چنان که پدیدار به محض پدید شدن فقط خودش به عنوان یک «داده» مطرح میشود. ولی حضور وجود یا ذات اصیل آن، دیگر مشهود نیست یا غایب است. هایدگر نمیگوید، شناخت آن دست نمیدهد. اما اینجا شناسایی وجود لامکان از لحاظ هستیشناسی، به شهود یا شناخت حضوری حواله میشود. و سرچشمه عرفانبافی یا اشراق هایدگری در همینجاست. حالت اثیریای که جان آلمانی (نژاد برتر) را برای تسلیم خود به دازاین یا موجود نمونه مشخص و ممتاز مانند هیتلر، مایهور از انتظار موعود میکرد. در واقع این فلسفه (چه هایدگر در کنار نازیستها بوده باشد و چه نبوده باشد در هر حال)، پذیرش کیش شخصیت را زمینهسازی میکرد. این آن نکتهای است که نگارنده میخواهد بر آن تاکید کند.
بنابراین، فلسفه هایدگر نوعی پوزیتیویسم قارهای بوده است، با این تفاوت که او با لامکان کردن روح و برانگیختن شوق پویندگی در رسیدن به حضور وجود، هم باید اشراق را در جان آلمانی مایهور کند، و هم با دازاین یا وجود حاضر در جهان اقتدار بخشد که باید عبوردهنده «من» به «نا من» باشد. و این نه از سوژه دکارتی برمیتوانست آمد و نه از عقل فراتری کانتی. گویی که وحدت «من» و «نامن» فقط در وجود حکومت آینده آلمان فاشیستی و هیتلر میتوانست تحقق یابد، همانگونه که ناپلئون نیز در موضع انقلابی علیه مناسبات قرون وسطایی، مظهر روح مطلق توسط هگل تلقی شد و همانگونه که سرانجام حکومت پروس نیز مظهر آن تلقی شد، وقتی که هگل با قبول حقوق صنفهای قرون وسطایی در موضع محافظهکارانه قرار گرفت.
خلاصه سخن اینکه فلسفه هایدگر پوزیتیویسمی است عجین با نیستیاندیشی. پوزیتیویسمی که به زبان ایدهآلیسم نوع آلمانی سخن میگوید تا جان سودازده آلمانی به شهود یا شناخت حضوری موجود نمونه مشخص و ممتاز برسد.
با اتکال به عنایات الهی، مراسم اعطای نخستین دوره جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی در مهرماه سال 1392 در تهران برگزار خواهد شد. کمیته اعطای جایزه افتخار دارد تا اعلام کند که این جایزه در سطح بالاترین ارزش مادی و معنوی در نوع جوایز مشابه در جمهوری اسلامی ایران و با ماهیت غیردولتی اعطا خواهد شد.
براساس نظامنامه مصوب، جایزه ویژه به برترین نوآوری و نظریه در قلمرو علوم انسانی اسلامی ـ در صورت بهدست آوردن حدنصابهای لازم ـ اعطا خواهد شد. به علاوه به هر نوآوری و نظریه برتر در هر یک از رشتههای علوم انسانی نیز جایزه ـ مشروط به اخذ حدنصاب لازم ـ اعطا خواهد شد.
موضوع این جایزه، نوآوری و نظریه پردازی در قلمرو علوم انسانی اسلامی، شامل همه رشتههای علوم انسانی،بر مبنای تعاریف زیر میباشد :
الف. تعریف نوآوری :
نوآوری علمی عبارت است از بهکارگیری خلاقیت در جهت : دستیابی به یک معماری تازه برای یک دانش، تاسیس دانشی نو، ابداع روششناسی نو برای یک دانش، ساخت یک نظام علمی تازه، ارائه شرح یا تفسیری متفاوت از یک مسأله یا نظریه غامض و پیچیده، و همچنین طراحی مدلی تازه برای پیادهسازیِ عملی یک نظریه یا نظام علمی، از طریق فرایند علمی معتبر.
ب. تعریف نظریه :
نظریه در قلمرو علوم انسانی اسلامی، عبارت است از یک یا مجموعهایم نسجم از دیدگاهها، برای شناخت روشمند واقعیتهای انسانی و اجتماعی یا حل یک مسأله علمی عمده یا کلیدی، با اتکا به فرضیهای روشن، بر اساس مبانی و معارف اسلامی و با روششناسی و مستندات معتبر، که متناسب با هدف خود، از کارآمدی لازم برخوردار باشد.
اختلاف در مورد واکنش نسبت به کاربرد اسلحه شیمایی در سوریه نتیجه اجلاس رهبران گروه ٢٠ را به مخاطره انداخته است.
روز جمعه، ١٥ شهریور (٦ سپتامبر)، دومین روز از اجلاس رهبران کشورها گروه ٢٠ در شهر سن پترزبورگ در روسیه برگزار میشود در حالیکه دستور کار اجلاس برای حل مشکلات اقتصاد جهانی تحتالشعاع اختلاف نظر بر سر جنگ داخلی سوریه قرار گرفته است.
در این اجلاس، رهبران و مقامات ارشد آمریکا، آلمان، استرالیا، ایتالیا، بریتانیا، ژاپن، فرانسه، کانادا، کره جنوبی، روسیه، چین، آرژانتین، آفریقای جنوبی، اندونزی، برزیل، ترکیه، عربستان سعودی، مکزیک، هند و اتحادیه اروپا به میزبانی روسیه شرکت دارند و دستور کار اصلی آن، بررسی برخی از مسایل اقتصادی و مالی بینالمللی است.
با اینهمه، موضعگیری متفاوت شرکت کنندگان اصلی، به خصوص آمریکا و روسیه، بر سر موضوع کاربرد اسلحه شیمیایی در جنگ داخلی سوریه باعث شده است که بخش عمدهای از گفتگوهای جانبی اجلاس به این موضوع اختصاص یابد و اختلاف نظر موجود، به وضوح باعث سردی فضای اجلاس شود.
امیر پایور، خبرنگار اعزامی بیبیسی فارسی به سن پترزبورگ
نشست گروه ٢٠ دیروز عملا به صحنه یارگیری در موضوع سوریه تبدیل شد. در جلسههای صبح برنده ولادیمیر پوتین بود. رییس جمهوری روسیه حمایت همتایان خود از اقتصادهای نوظهور را در مخالفت با حمله به سوریه بهدست آورد مخصوصا چین که رییس جمهورش صریحا گفت حمله به سوریه خطر افزایش شدید قیمت نفت را بههمراه دارد.
اما برنده دور دوم باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا بود. وقتی جلسه شب به پایان رسید و پوتین و سایر رهبران یه سمت سالن شام میرفتند، اوباما همراهشان نبود. رییس جمهوری آمریکا با نیم ساعت تاخیر، تک و تنها به سالن شام رفت ولی آنجا تنها نبود. در جلسه شامی که به صرف خاویار و ماهیهای دریای بالتیک برگزار شد و سه ساعت طول کشید، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه سخنرانی غرایی در حمابت از آقای اوباما و لزوم تنبیه رژیم سوریه ایراد کرد. سران بریتانیا، فرانسه و کانادا هم همینطور. دیروز روز یارگیری بود، امروز نوبت وزن کشی دو اردوگاه موافقان و مخالفان حمله است.
چنین گردهماییهایی معمولا علاوه بر نشست های عمومی برای بررسی دستور کار اعلام شده، فرصت مناسبی را هم برای مذاکرات خصوصی در اختیار رهبران کشورهای بزرگ جهان قرار میدهد تا روابط دوجانبه و بینالمللی را مورد بررسی قرار دهند و به توافقهایی دست یابند. در اجلاس سن پترزبورگ، بخش عمدهای از چنین مذاکراتی به مساله سوریه اختصاص یافته در حالیکه به نظر نمیرسد که مواضع دو طرف تغییر چندانی یافته باشد.
همچنین، دولت آمریکا در واکنش به تصمیم روسیه در اعطای پناهندگی به ادوارد اسنودن، افشاگر اطلاعاتی آمریکایی، از پیش اعلام کرده بود که باراک اوباما، رئیس جمهوری، برنامه ملاقات و گفتگوی خصوصی با رئیس جمهوری روسیه را لغو کرده است. بحران شیمیایی سوریه روابط دوجانبه را حتی سردتر کرده است.
ایالات متحده معتقد است که حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، علیه مردم آن کشور اسلحه شیمیایی به کار گرفته و جامعه جهانی، در اعمال اراده بینالمللی در جلوگیری از کاربرد چنین تسلیحاتی، ملزم به مجازات این حکومت است. مقامات آمریکایی گفتهاند که از آنجا که روسیه مانع از صدور مجوز شورای امنیت برای اقدام در این زمینه میشود، کشورهای دیگر باید تعهد خود در این زمینه را در نظر بگیرند و بدون مجوز شورا، وارد عمل شوند.
دولت روسیه با وجود اینکه کاربرد اسلحه شیمیایی در سوریه را مردود ندانسته، اما موضع اعلام شده دولت بشار اسد را پذیرفته و حمله شیمیایی به حومه دمشق را به نیروهای مخالف نسبت داده است. مقامات روسی گفتهاند که شواهد ارائه شده توسط ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای غربی مسئولیت حکومت سوریه را اثبات نمیکند و تاکید داشتهاند که اقدام نظامی بدون مجوز شورای امنیت، از لحاظ حقوق بینالملل، غیرقانونی است.
علاوه بر روسیه، دولت چین نیز با دخالت نظامی در سوریه مخالفت کرده و به خصوص نگران تاثیر چنین عملیاتی بر بهای نفت خام است.
تلاش "جزیره کوچک"
در اجلاس سن پترزبورگ، فرانسه، بریتانیا و کانادا و همچنین دو کشور مسلمان ترکیه و عربستان سعودی، مشخصا از موضع ایالات متحده حمایت کردهاند. برخی دیگر از شرکتکنندگان، ضمن همسویی در محکومیت حکومت سوریه، عملیات نظامی را مناسب ندانستهاند یا حمایت خود از چنین عملیاتی را به صدور مجوز شورای امنیت مشروط کردهاند. تعدادی از این کشورها، به خصوص ژاپن و کره جنوبی، نگران تاثیر جنگ بر شرایط اقتصادی جهان هستند.
در روزهای اخیر، دولت های آمریکا و فرانسه اقداماتی را جهت زمینه سازی انجام عملیات نظامی در سوریه به جریان انداخته و رهبران این کشورها به تلاش برای قانع کردن افکار عمومی داخلی و بین المللی در مورد لزوم چنین عملیات دست زده اند.
این تلاش ها از کمک و حمایت سیاسی دولت بریتانیا برخوردار بوده هر چند به دلیل رای منفی پارلمان به خواست دیوید کامرون، نخست وزیر، برای کسب مجوز مشارکت در عملیات نظامی علیه سوریه، این کشور نمی تواند در عملیات نظامی شرکت کند.
برخی از ناظران بریتانیایی گفته اند که تصمیم پارلمان بریتانیا باعث تضعیف موقعیت آقای کامرون در صحنه بین المللی و به خصوص در اجلاس سن پترزبورگ شده هر چند وی کوشیده است همچنان چهره ای فعال در این زمینه به نظر برسد.
روز گذشته، خبرگزاری ها گزارش کردند که یکی از دستیاران رئیس جمهوری روسیه در واکنش به تلاش دیوید کامرون برای جلب حمایت اجلاس به تنبیه حکومت سوریه، گفت که بریتانیا "یک جزیره کوچک است که کسی هم به آن اهمیتی نمی دهد." یک مقام دفتر نخست وزیر بریتانیا در واکنش به این سخنان گفته است که اظهارات مقام روسی "نشان می دهد چگونه یک جزیره کوچک با مردمی بزرگ می تواند در جهان تاثیرگذار باشد."
نخست وزیر بریتانیا در حاشیه اجلاس با رئیس جمهوری روسیه گفتگو کرده و به گفته سخنگوی آقای پوتین، دو طرف تاکید کردند که "به تلاش مجدانه برای گسترش همکاری دوجانبه در مورد مسایل گوناگون ادامه خواهند داد." وی گفته است که رهبران دو کشور "بار دیگر به تبادل نظر درباره وضعیت سوریه پرداختند."
1- اجرا بزرگترین مساله مطرح نشده در مدیریت امروز است و نبود آن بزرگترین مانع موفقیت و بیشتر ناکامیهایی است که به اشتباه به گردن علل دیگر گذاشته میشود.
۲- شرکتهایی که برای کارهای درست وقف شدهاند و برای مسوولیتهای اجتماعی خود تعهدنامهای دارند که براساس آن کار کنند سودآورتر از آنهایی هستند که این کارها را نمیکنند.
۳-به جای پرداختن به برنامهء استراتژیک, به تفکر و ایدههای استراتژیک روی آورید.
۴-در بازاریابی نوین (بازاردانی)به جای داشتن سبد محصولات باید به داشتن سبد مشتریان توجه داشت.
۵- رمز برد و پیروزی روشن است: بکوشیم تا در یک زمینه دوبار بازنده نشویم.
۶- انسان در بازی گاهی میبرد و گاهی چیز یاد میگیرد.
۷- هنر بازاریابی امروز ,فروش یخچال به اسکیمو نیست, بلکه اسکیمو را به عنوان یک مشتری خشنود همواره در کنار داشتن است.
۸- مشتریان زبان گویایی دارند, اگر بیواسطه با آنها در ارتباط بوده و گوشی شنوا داشته باشیم میتوان از ایشان چیزهای زیادی یاد گرفت.
۹- مسیر ناهموار تحول باید بهکوشش خود مدیر پیموده شود, زیرا تحول چیزی نیست که مدیر فرمان دهد و دیگران اجرا کنند.
۱۰- به جای شغل, در پی مشتری باشید, اگر انسان بتواند محصولی عرضه کند که خواهان داشته باشد, از بیکاری نجاتیافته است.
۱۱- دنیا را دوگونه میتوان تغییر داد: با قلم(کاربست اندیشه) و با شمشیر (کاربست زور)
۱۲- میتوان مدیر مردم نبود ولی آنان را دوست داشت,اما بدون عشق به مردم نمیتوان آنها را مدیریت کرد.
۱۳- مدیریت یعنی هنر جلب پیروی داوطلبانهء دیگران.
۱۴- موفقیت اغلب باعث غرور شده و غرور باعث شکست میشود.
۱۵- برای پیروزی ابلیس, کافی است آدمهای خوب دست روی دست بگذارند.
۱۶- هزینهء به دست آوردن یک مشتری تازه, حداقل پنج برابر هزینه خشنود نگهداشتن مشتریان کنونی است.
۱۷- هر کس میتواند سررشته کار خویش را به دست گرفته و آن را به مسیر دلخواه ببرد.
۱۸- مدیریت هنر گوش دادن به دیگران است. چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فراندهید, نمیتوانید درون او را بشناسید.
۱۹- توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموختهها, بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد.
۲۰- اولین روش برآورد هوش یک فرمانروا این است که به آنهایی که در اطرافش گرد آمدهاند بنگریم.
۲۱- اگر بتوانید همهء کارکنان یک سازمان را به سوی یک هدف مشترک بسیج کنید, در هر رشته و در هر بازار و در برابر هر رقیبی, در هر زمانی موفق خواهید شد.
۲۲- بیشتر انسانها ترجیح میدهند بمیرند اما فکر نکنند, خیلیها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح میدهند.
۲۳- مدیر عامل آگاه کسی است که به جای رویینتن شدن, به همکاران خود اعتماد کند.
۲۴- تمایز یک محصول باید در راستای ذهنیت مصرفکننده صورت گیرد, نه مخالف آن.
۲۵- در طول تاریخ بیشتر کامیابی در دستیابی به منابع طبیعی مانند زمین, طلا و نفت بوده است, اما اکنون ناگهان ورق برگشته و دانش به جای آن نشسته است.
۲۶- در بیشتر موارد, کشورهای فقیر از نظر داراییها ، ثروتمند اما از نظر سرمایه فقیرند, دارایی را نمیتوان تبدیل به سرمایه کرد مگر آن که قانون حاکم باشد.
۲۷- آنهایی که از جای خود میجنبند, گاهی میبازند و آنهایی که نمیجنبند, همیشه میبازند.
۲۸- اگر همه چیز مهم باشد, پس بدان که هیچ چیز مهم نیست.
۲۹- مدیران پیروزمند دنیای امروز, رمز پیروزی سازمان خود را بهرهمندی از انسانها فرهیخته میدانند.
۳۰- حداکثر شادی و خشنودی انسانها زمانی به دست میآید که در شغل هم راستا با شخصیت (هوشمندی)خود, به کار گمارده شوند.
۳۱- نقش مدیر این است که به درون فرد نفوذ کند و هوشمندی بیهمتای او را کشف کند و به عملکرد تبدیل نماید.
۳۲- مدیران برجسته نه تنها تفاوت کارکنان را میپذیرند, بلکه بر این تفاوتها سرمایهگذاری میکنند. شاگرد تنبل, احمق یا ضعیف وجود ندارد, تنها چیزی که وجود دارد معلم خوب یا ضعیف است.
۳۴- زندگی ارزشمندتر از آن است که تنها به امید فرارسیدن دوران بازنشستگی کار کنیم.
۳۵- نه پیروزی پایدار است و نه شکست مرگآور.
۳۶- به کارکنانتان بگویید هیچگاه اجازه ندهند قربانی واقع شوند; اما اگر چنین احساسی دارند بهتر است بروند جای دیگری کارکنند.
۳۷- صدای کردار, از صدای گفتار بلندتر است.
۳۸- هرگاه در بازی شطرنج در حال باختن هستم, به طور پیوسته از جای خود بلند شده و سعی میکنم صفحه را از پشت سر رقیبم نگاه کنم, آن گاه به حرکتهای احمقانهای که انجام دادهام پی میبرم.
۳۹- دانستن کافی نیست, باید اقدام کرد. خواستن کافی نیست, باید کاری کرد.
۴۰- اگر میخواهید دلیل خوب کار نکردن کارکنانتان را بدانید, کنار آینه بروید و دزدانه بدان نگاه کنید.
۴۱- جلسهای که خوب اداره نشود, حاصلی جز اتلاف زمان ندارد.
۴۲- بهترین راه پیشبینی آینده, ساختن آن است.
۴۳- یک مشتری خشنود, رضایتش را به سه نفر میگوید, اما یک مشتری ناخشنود ?? نفر را باخبر میکند.
۴۴- کسی را سرزنش نکنید, به جای بحث دربارهء اینکه چه کسی باعث وقفه در پیشرفت است, در مورد اینکه چه چیز مانع پیشرفت است بحث کنید.
۴۵- زمانی دست از کار بکشید که کار شما انجام شده باشد, نه آنگاه که خسته شدهاید. پایگاه اطلاع رسانی کارمندان
با پیروی کردن از این دستورالعمل ساده که ۸ مرحله دارد ، می توانید شخصیتی جذابتر و سرگرم کننده تر داشته باشید.
مرحله اول :جستجو کنید
همیشه به دنبال یافتن نظرات ، ایده ها و مکانهای مختلف و جدید باشید و با استفاده از اینترنت ، روزنامه ها ، کتابها و هر وسیله اطلاع رسانی دیگر اطلاعات عمومی خود را درباره مسائل مختلف افزایش دهید. معمولا" آدمهای کسل کننده افرادی هستند که به دنبال یافتن هیچ نظر و ایده جدیدی نیستند و روی عقاید خودشان پافشاری می کنند. این دسته از افراد در واقع در یک اتاق اکو که فقط صدای خودشان را منعکس می کند زندگی می کنند.
مرحله دوم: اطلاعاتی که بدست آورده اید را با دیگران به اشتراک بگذارید
اطلاعات و یافته های جدیدتان را به آشنایان و دوستانتان منتقل کنید و در این کار سخاوتمند باشید. بسیاری از آدمهای اطراف شما هیچ وقت به دنبال یافتن ایده ها و اطلاعات جدید درباره مسائل مختلف نیستند و یا دلشان نمی خواهد برای اینکار وقت صرف کنند شما می توانید با به اشتراک گذاشتن اطلاعاتتان با این قبیل آدمها باعث شوید که آنها از طریق شما زندگی و احساس متفاوتی را تجربه کنند.
مرحله سوم : هیچ وقت بیکار نمانید و همیشه خودتان مشغول کنید
صحبت کنید ، بسازید ، از اینترنت استفاده کنید ، بازی کنید ، کمک کنید ، چیز جدیدی درست کنید.مهم نیست چه کاری انجام می دهید به هر شکلی که می توانید خودتان را مشغول کنید.نشستن و شکایت کردن ، کار محسوب نمی شود پس خودتان را گول نزنید.
مرحله چهارم:خصلتهای ذاتی و منحصر به فرد خود را با آغوش باز بپذیرید و هرگز آنها را پنهان نکنید
هیچ انسانی کاملا" عادی نیست، همه ما خصلتها و روحیات منحصر به فرد خودمان را داریم . هیچ گاه این خصلتها و روحیات خاص و منحصر به فردتان را پنهان نکنید زیرا همین خصوصیات استثنایی شما را جذاب می کند.
مرحله پنجم: همیشه درباره دیگران و مسائل مختلف نظر بدهید
اگر هیچ وقت هیچ نظری نداشته باشید و درباره کسی اظهار نظر نکنید هیچ کس به شما توجه نمی کند و درباره شما نظر نمی دهد.
همیشه کارهای جدید را امتحان کنید و ایده های جدید ارائه بدهید .شانس خود را امتحان کنید و یک کار عجیب و غیر معمول انجام بدهید.اگر ریسک نکنید و همیشه در گوشه امن و راحت خود بمانید هیچ وقت پیشرفت نمی کنید.
مرحله ششم: مغرور و متکبر نباشید
اگر اعتماد به نفس بیش از حد داشته باشید و غرور شما بیش از تواناییهایتان باشد همه مردم از شما دوری می کنند.
مرحله هفتم :همیشه تابع جمعی که در آن قرار دارید، نباشید
شما نباید همیشه همان کاری را انجام بدهید که دیگران انجام می دهند .نظرات جدید داشته باشید وکارهای جدید انجام دهید تا دیگران هم از شما پیروی کنند . همیشه رانندگی کردن جالبتر از سوار شدن در ماشین دیگران است. فرشته مشاور - تكناز
قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان میآیید و میپرسید، «چطور اینقدر زود دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه میخواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر میرسد.
اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:
این لحظه، زندگی شماست!
زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا میآیید و میمیرید نیست. زندگی شما بین الان و نفس بعدی است. زمان حال - همین حالا و همین جا - تنها چیزی است که زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که میتوانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که میتوانید از کسی انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.
زندگی طولانی نیست!
این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوششانسی هستید چون هنوز فرصت دارید. پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.
فداکاریهایی که امروز میکنید، در آینده برایتان سودآور خواهد بود!
وقتی نوبت به تلاش سخت برای رسیدن به یک هدف میرسد--چه گرفتن یک مدرک تحصیلی باشد، چه شروع یک کار جدید یا هر دستاورد شخصی دیگر که نیاز به زمان و تعهد دارد--باید این سوال را از خودتان بپرسید: «آیا حاضرم چند سال از زندگیام را خلاف بقیه آدمها زندگی کنم تا بتوانم بقیه عمرم را هم طوری زندگی کنم که بقیه نمی توانند؟»
هنگامیکه وقت تلف میکنید، بنده دیروز میشوید!
اما وقتی فعال هستید، مثل این میماند که دیروز دوست مهربانی برای شماست که کمکتان میکند باری از روی دوشتان بردارد. پس همین الان کاری انجام دهید که بابت آن در آینده از خودتان تشکر کنید. مطمئن باشید فردا از اینکه امروز شروع کردید خوشحال خواهید بود.
شکست فقط درسی برای عبرت گرفتن است!
اتفاقات خوب برای کسانی میافتد که هنوز امیدوارند حتی اگر ناامید شده باشند، برای کسانی که هنوز باور دارند حتی اگر طعم شکست را چشیده باشند، برای کسانی که هنوز عشق میورزند بااینکه ضربه خوردهاند. پس هیچوقت افسوس اتفاقاتی که در زندگیتان افتاده است را نخورید؛ این اتفاقات قابل تغییر نیستند و نمیتوانید فراموششان کنید. آنها را مثل درسهایی ببینید که میتوانید از آنها عبرت بگیرید و برای آیندهتان از آنها استفاده کنید.
خودتان مهمترین ارتباطتان هستید!
خوشبختی زمانی اتفاق میافتد که بدون نیاز به تایید کسی دیگر، احساس خوبی به خودتان داشته باشید. قبل از اینکه بتوانید ارتباطی سالم به فردی دیگر داشته باشید، اول باید ارتباطی سالم با خودتان برقرار کنید. باید احساس ارزش کنید و در چشم خودتان، خودتان را قبول داشته باشید تا بتوانید با اعتمادبهنفس به چشمان اطرافیانتان نگاه کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
عمل افراد، حقیقت را میگوید!
در زندگی با کسانی روبهرو خواهید شد که در زمانهای درست، حرفهای درست خواهند زد اما در آخر از اعمال و رفتار آنهاست که باید درموردشان قضاوت کنید. پس به کارهای دیگران دقت کنید. رفتار و اعمال آنها همه چیز را درمورد آنها به شما خواهد گفت.
مهربانیهای کوچک دنیا را زیباتر خواهد کرد!
به کسانی که به نظر میرسد روز سختی داشتهاند سلام کنید. با آنها مهربانی کنید. مهربانی تنها سرمایهای است که هیچوقت تمام نمیشود. و هر جا که انسانی باشد، فرصتی برای مهربانی کردن وجود دارد. بخشش را یاد بگیرید، حتی اگر بخشیدن یک لبخند باشد. نه به این دلیل که زیاد از آن دارید، به این دلیل که میدانید افراد زیادی هستند که میدانند چیزی ندارند.
پشت هر زندگی زیبا، شکلی از درد بوده است!
میافتید، بلند میشوید، اشتباه میکنید، زندگی میکنید، یاد میگیرید. شما انسانید، کامل نیستید. ضربه خوردهاید اما هنوز زندهاید. به این فکر کنید که زنده بودن، نفس کشیدن، فکر کردن، لذت بردن و دنبال کردن چیزهایی که دوست دارید، چقدر عالی است. گاهی اوقات در سفر زندگی دچار ناراحتی میشوید اما هنوز زیباییهای زیادی باقی است. حتی اگر آسیب دیدیم، باید بتوانیم روی پایمان بایستیم، چون هیچوقت نخواهیم دانست چه چیز در زندگی انتظارمان را میکشد.
گذشت زمان و کسب تجربه، دردها را التیام میبخشد!
سالها پیش وقتی درمورد غلبه بر دردها از مادربزرگم سوال کردم، اینطور برایم توضیح داد: به این دایرهها نگاه کن. دایرههای سیاه نشاندهنده تجارب نسبی زندگی ماست. دایرههای من بزرگتر است چون پیرتر هستم و تجربههای بیشتری دارم. دایرههای کوچک قرمز نشاندهنده اتفاقات بد و منفی زندگی هستند. فرض میکنیم که هر دو ما یک اتفاق بد یکسان را تجربه کرده باشیم. میبینی که سایز دایره قرمز برای هر دو ما یکسان است اما ببین چه درصد از فضا را در دایره سیاه اشغال میکند. اتفاق بد تو به این دلیل بزرگتر به نظر میرسد که قسمت بزرگتری از تجربیات کلی زندگی توست. چیزی که باید یاد بگیری این است که یک اتفاق بد و بسیار ناراحتکننده که الان در زندگیت وجود دارد، یک روز بخشی از گذشته بزرگتر تو خواهد شد و دیگر اینقدر مهم به نظر نخواهد رسید. میگنا
صلح طلب، ملايم و محتاط
تحليل گر، امين و مطمئن به نفس
فرهنگ ها، نقش مهمي روي زندگي شخصي تان دارد. هيچ گاه به دنبال هر نوع مدي نمي رويد. در دوست يابي دقت مي کنيد و هرگز با کسي دوست نمي شويد.
عاطفي، رويايي و احساساتي
پويا، فعال و برون گرا
حرفه اي، اهل عمل، با اعتماد به نفس
واقع بين، متعادل، متناسب و سازگار
بسيار گرم و صميمي هستيد. از هر چيز زرق و برق دار بيزاريد.
درون گرا، حساس واهل تفکر
مستقل، غيرسنتي و آزاد و رها
بي خيال، بازيگوش و شاد
مجله جوانان امروز / راسخون
موفقیت در همین نزدیکی است
اصل اول: تغییر در واژگان:
بجای اینكه بگویی من شكست خوردم ، اگر بگویی من تجربه ی مهم و ارزشمندی دارم ، این كلام بتو روحیه می دهد. منتظر تشویق و روحیه دادن دیگران نباش. خودت دم دست ترین كسی هستی كه دور و بر خودت پیدا می شی. از خودت استفاده كن. نگو ‹من مشكل دارم›. بگو ‹به پای یك پله رسیدم.› (بجای سشوار بگوییم: دمش گرم فقط برای اینكه مسایل را خیلی جدی نگیرید!)
اصل دوم: نگاه كنجكاوانه:
به مسأله از بالاتر از افقهای كوچك بنگرید. بچه ای بادكنكش تركید. زار میزد كه وای دنیای من به پایان رسید و خوشیهایم تمام شد. هرچه بهش میگفتم بیا این پول برو یكی دیگه قشنگترش رو بخر میگفت: ‹ نه، اون بادكنك خودم بود. با گریه میگفت: آخه چرا تركید..هــــه..ه...ه...چرا تركی ی ی ی د....› دیدم دایره ی نگاهش كوچك است. همان لحظه به خودم نگاه كردم و گفتم : ‹ نكنه مسایل من به دید دیگری تا این حد كوچك و قابل حل است؟ نكنه افق نگاهم را بتوانم گسترش بیشتری بدهم. نكنه انسانهای بزرگ دائما در حال گسترش نگاهشان هستند؟
اصل سوم: اعتماد بنفس:
یعنی بدانیم كه در لابلای مردم، ما هم كسی هستیم برای خودمان. لزومی ندارد هر كاری كه دیگران می كنند ما تبعیت كنیم یا اگر كاری را كردیم هی با دید حقیرانه نگاهش كنیم و بگوییم كه : ‹ ببین ملت چی میسازن، ما چی ساختیم!› و خودمون رو تحقیر كنیم. بدانیم كه خدا نگاهی ویژه بما دارد
اصل چهارم: من یك وكیل مدافع خوب دارم كه اسمش خداست.
البته بعضیها بهش میگن طبیعت. اما برای من اسمها خیلی جدا كننده نیستند. بزرگترین فرق تو با دیگری اینست كه تو خدا را بگونه ای دیگر باور كرده ای. باور كن گزندی از او بسوی تو نمی رسد زیرا او پروردگاری عقده ای نیست. همه می دانند كه مهربان است. خدا ترا در مقابل هر گزندی محافظت می كند. انسانهایی لذت میبرند كه بتوانند بگونه ای دیگر اعتماد كنند
اصل پنجم: احساس شخصیت
وقتی جواب سوالی را میگیری و مساله ای را حل كنی احساس شخصیت در خود تقویت كرده ای. برای حل مسایل هرگز نگو: ‹چرا این مساله پیش آمد؟›. بجای این سوال عادت كن كه بگویی: ‹چگونه این مساله را حل كنم؟› تنها در اینصورت است كه ضمیر ناخودآگاهت در كائنات برای حل سوال تو راههای متفاوتی را بنزد تو می آورد آنهم از انواع بهترین راههای موجود برای شرایط خاص تو. اما اگر سوال اولی را بپرسی كه «چرا این مساله برایم پیش آمد؟»، ضمیرناخودآگاهت میگردد اما چون به جوابی نمیرسد و نقصی در كارهایت نمی یابد بالاخره پاسخ مزخرفی برایت می آورد كه : ‹ خر تو از كره گی دُم نداشت بدبخت! ›. و خدا نكند چنین مزخرفاتی را باور كنی
اصل ششم : سوالات طلائی:
سوال۱:این رخداد چه پیام مثبتی برای من دارد؟
مثلا جنازه ی عزیزی وسط اتاقه. تو نباید احساس بدبختی كنی. بگو این رخداد چه پیام مثبتی برای من دارد؟ جواب این سوال یكبار برای خودم این بود: این مرگ بمن ثابت می كند كه من زنده هستم. پویا هستم و هنوز امید دارم كه به آرزوهای اصلی ام برسم. چون هنوز قلب من بسیار گرم است و در حال تپش.
سوال۲:چه نكته ی خوب و مثبتی در آنچه دارم هست؟
خواهرزاده ی من 5 سالش بود. جالب اینه كه بچه ها این نكات را می دانند و اجرا می كنند ولی در بزرگسالی از یاد می برند. او ماشین زرد كوچولویی داشت كه از آن خوشش نمی آمد و همیشه پرتش میكرد. یه روز بچه ای از اقوام بهمراه خانواده میهمان خواهرم بود و من هم آنجا بودم. اون بچه از همان ماشین زرد رنگ خواهرزاده ام داشت. نتیجه را خوب میدانید. خواهرزاده ام فورا رفت و از توی سطل آشغال ماشینشو آورد و شست و خشك كرد و بلند به همه ی مهمانها و من جمله اون بچه گفت: «من بهترشو دارم!» باور نمی كنید ولی این ماشین عزیزترین ماشین زندگی او شده. الان چند وقته كه در ایام تب، فقط با اون ماشین بازی میكنه و واقعا لذت میبره. این ناشی از احساس شخصیتیست كه در پس این ماجرا به او دست داده. نمی گویم كه چیزهای اطرافمان را نگه داریم و هیچ چیز را از منزل بیرون نبریم وم با چیزهای بهتر معاوضه نكنیم. نمی توانیم همه چیز را در منزلی شلوغ دوست داشته باشیم. منظور این كلام اینست كه : بعضی چیزها را داریم كه دور جهان دنبالش می گردیم.
سالها دل طلب جام جم از ما می كرد........آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می كرد.
از وجود چیزهایی كه بدنبالشان میگردیم اطلاع پیدا كنیم. حتما بعضی مواقع دیدید كه نمكدان جلوی چشمتان است، ولی دارید داد میزنید كه « مامان نمكدون كجاس؟»
اتفاقا بعضی مواقع باید بخشید . مثلا دكتر وین دایر می گوید: « در كمد لباس تو لباسهایی هست كه سالهاست نپوشیده ای و عملا متعلق به تو نیست! آنها موانع رسیدن انعام جدیدی از جانب طبیعت به كمد لباس تو هستند. این لباسها را به نیاز مندان بدهید تا خدا به شما لباسهای زیباتر عطا كند. كمد لباس خود را از چیزهایی كه متعلق به خودت است پر كن.»
سوال۳:بگو:
با یك سوال می توانم بفهمم كه فورا باید چه كنم تا این مساله كه حل میشود هیچ، به بهترین نحو حل شود. پس از خود میپرسم: ‹ من فورا چه باید بكنم كه این مساله آنطور كه دلم میخواهد حل شود؟›
سوال۴:چه اقداماتی در ضمن حل این مساله باید انجام دهم تا ضمن حل این مساله از عملیات حل لذت هم ببرم؟
وقتی چیزی را از خدای خود می خواهی، اینگونه باور كن كه خدا آنرا بتو داد. توی پاشنه ی در است. باید تا پاشنه ی در بروی و آنرا بیاوری. اگر بروی به آن میرسی، در صورتی كه كاهلی كنی آن هدیه را نخواهی یافت. (امام جعفر صادق) دكتر آزمندیان/حامد
خیلی از ما بیاندازه نگران احساس دیگران نسبت به خودمان و اینکه درمورد شخصیتمان چه میگویند هستیم.
چطور شخصیتتان را ارتقا دهید؟
خیلی از ما برای ارتقا بخشیدن به شخصیتمان تلاش زیادی میکنیم. دوست داریم همه ظاهر و لباس پوشیدنمان را تحسین کنند. به همین دلیل است که خیلیها پول زیادی را صرف رفتن به سالنهای آرایشی و کلینیکهای پوست و مو میکنند. شما دوست دارید دیگران را با طرزتفکر و طرز برقراری ارتباطیتان با آنها تحتتاثیر قرار دهید. بنابراین آنهایی که در روابط خود و مهارتهای ارتباطیشان اعتمادبهنفس لازم را ندارند، برای بهتر شدن در آن و برقراری رابطه اجتماعی با دیگران تلاش زیادی میکنند.
خیلی از ما بیاندازه نگران احساس دیگران نسبت به خودمان و اینکه درمورد شخصیتمان چه میگویند هستیم. در ارتقای شخصیتمان، جنبههای مختلفی از شخصیت انسانی وجود دارد که میتوانیم روی آنها تمرکز کنیم. گفته میشود که یک شخصیت تاثیرگذار و بانفوذ از مجموعهای از ویژگیهای ذهنی، فیزیکی، احساسی، معنوی و سلامتعمومی تشکیل میشود.
از نظر ظاهری جذاب باشید
خصوصیات ظاهری ما یکی از جنبههای شخصیت ماست. به این دلیل که ظاهر ما میتواند تا حد زیادی نشان دهنده شخصیت درونی ما باشد. معمولاً با کمک ظاهر بیرونی است که میتوانید در ابتدا روی دیگران تاثیر بگذارید. برای بهبود شخصیتتان، باید مطمئن شوید که ظاهرتان با طرز لباس پوشیدن، آرایش کردن، مدل مو و ... به اندازه کافی جذاب باشد. لزوماً به این معنی نیست که باید لباسهای خیلی زرق و برقدار بپوشید یا موهایتان را تابلو درست کنید که نظر دیگران را جلب کنید. معنای آن این است که باید برحسب موقعیتی که میخواهید در آن ظاهر شوید، تمیز، مرتب، خوشفرم، و خوشلباس باشید. همه به کسانیکه مرتب و خوشلباس هستند جذب میشوند. وقتی میخواهید از خانه خارج شوید، مطمئن شوید که موهایتان را به خوبی شانه زده باشید و ناخنهایتان مرتب باشد. هر روز دوش بگیرید تا همیشه شاداب به نظر برسید. قبل از بیرون آمدن از در، دوباره به خودتان در آینه نگاه کنید تا چیزی را از قلم نینداخته باشید. با سالم نگه داشتن بدنتان باید از آن مراقبت کنید. ورزش منظم باعث میشود از نظر جسمی فعال بمانید.
گستره دانش و اطلاعاتتان را افزایش دهید
برخوردهای روزانه ما با موقعیتهای مختلف و انواع مختلف آدمها عوامل مهمی در شکلگیری شخصیت ما هستند. باید تا میتوانید تجربه کسب کنید. از طریق این تجربیات است که میفهمیم واقعاً که هستیم و در برخورد با موقعیتهای غیرآشنا چطور رفتار میکنیم. برای یاد گرفتن چیزهای جدید تردید نکنید. اینکار افق دید شما را گستردهتر کرده و مهارتهای کشفنشدهای را در شما تقویت میکند. به محیطاطرافتان علاقهمند شوید و به همه چیز توجه کنید. به آدمها علاقه نشان دهید و بفهمید که چه خواستههایی دارند. اولویتها، علایق، اعتقادات و رفتارهای آنها را کشف کنید. در مراسمهای اجتماعی و گردهماییها شرکت کنید تا بتوانید با افراد جدیدی آشنا شوید. زیاد مسافرت کنید. مسافرت کردن اطلاعات و تجربه شما را به شدت بالا میبرد.
رفتار و شخصیتی دوستداشتنی داشته باشید
اگر میخواهید کاری کنید که دیگران دوستتان داشته باشند، باید اول یاد بگیرید خودتان را دوست داشته باشید و دوستداشتنی باشید. وقتی شخصیتی خوب برای خود ایجاد کردید، آدمها خیلی راحت تحسینتان کرده و دوستتان خواهند داشت. به چیزهایی درمورد خودتان که دوست دارید و دوست ندارید فکر کنید. نقاط مثبت و منفی خود را یادداشت کنید. رفتار و منشی برای خود ایجاد کنید که دیگران را تحتتاثیر قرار دهد. در ایجاد شخصیتتان بسیار بیشتر از ظاهرتان تاثیرگذار خواهد بود. خیلی مهم است که یاد بگیرید ضعفها و نقصهایتان را بپذیرید و برای اصلاح آنها تلاش کنید. هیچوقت به خودتان نگویید که همین است که هستید و نمیتوانید کاری برای درست کردن عیبهایتان بکنید. همیشه برای تغییر فرصت هست.
مرضیه افخم از سوی محمدجواد ظریف به عنوان سخنگوی جدید وزارت امور خارجه ایران اعلام شد. خانم افخم نخستین سخنگوی زن در یک وزارتخانه در ایران است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،عباس عراقچی، سخنگوی فعلی وزارت امور خارجه ایران با اعلام این خبر گفت: "ایشان فردی با سابقه و پرتجربه در حوزه دیپلماسی رسانهای بوده است. وی یک دوره مدیرکل اطلاعات و مطبوعات بوده و در حال حاضر نیز مدیرکل دیپلماسی عمومی وزارت خارجه است."
پیشتر نیز آقای عراقچی گفته بود که" آقای ظریف( وزیر امور خارجه) علاقمند است که در دو سمت برای اولین بار از خانمها استفاده کند. یکی سخنگویی و دیگری سفارت و اولین سخنگوی زن و همچنین اولین سفیر زن به زودی منصوب و مشغول به کار خواهند شد و این توفیقی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است."
در همین حال خبرگزاری فارس نیز گزارش کرده که عباس عراقچی، به عنوان معاون آسیا و اقیانوسیه،حسین امیرعبداللهیان به عنوان معاون آفریقا و عربی و حسن قشقاوی نیز به عنوان معاون کنسولی، مجلس و امور ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه در سمتهایشان ابقا می شوند و مهدی دانش یزدی معاون امور حقوقی و بینالمللی، مرتضی سرمدی مشاور عالی وزیر و مجیدتختروانچی نیز عهدهدار معاونت اداری و مالی خواهند شد.
مرتضی سرمدی، محمود محمدی، حمیدرضا آصفی، محمدعلی حسینی، حسن قشقاوی، رامین مهمانپرست و عباس عراقچی تاکنون سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بودهاند.
یشتر روزنامه های امروز صبح تهران در عنوان های اصلی خود از احتمال حمله نظامی آمریکا به سوریه نوشته و در مقالاتی با آن مخالفت کرده و یا نسبت به وقوع یک حادثه بزرگ منطقه ای هشدار داده اند. گمانه زنی هایی درباره موضوع مذاکرات سلطان قابوس در تهران و اظهار نظرهایی درباره انتصاب های تازه دولت و به خصوص انتخاب دو زن به عنوان سخنگوی وزارت خارجه و سفیر در کشوری اروپایی از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
هشدار و تبدیل اوباما به بوش
خراسان در سرمقاله خود نوشته: یک دهه پیش آمریکا در راس ائتلافی بین المللی به عراق حمله کرد. در آن زمان مسئله سلاح های شیمیایی صدام و تسلیحات کشتار جمعی این کشور دلیل اصلی این حمله عنوان شد. حال پس از یک دهه اینک بار دیگر بحث استفاده از سلاح های شیمیایی توسط سوریه مطرح شده است.
به نوشته این مقاله خاطره حمله آمریکا و متحدانش به عراق به دلیل وجود تسلیحات شیمیایی و دروغ بودن ادعای آنها هنوز در ذهن مردم منطقه باقی است، با این حال ظاهرا اوباما نمی تواند خود را از بوش جدا کند.
حسن هانی زاده در سرمقاله تهران امروز نوشته اتهامزنیها به سوریه به عنوان دست داشتن در استفاده از سلاح های شیمیاپی در زمانی صورت گرفت که ارتش دولتی سوریه بخشهای وسیعی از شهرهای این کشور را از وجود گروههای تروریستی پاکسازی کرد. آشکار شدن آثارشکست درمیان گروههای تروریستی، موازنه قدرت را به سود دولت سوریه تغییر داد ولذا جریانسازیهای روانی و سیاسی علیه نظام سوریه آغاز شد.
لحظه ای که انتظارش رامی کشیدیم
حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان بدون اشاره به پیش بینی های قبلی خود دال بر این که احتمال حمله نظامی آمریکا به منطقه وجود ندارد، حمله به سوریه را متحمل دیده و به بررسی نتایج آن پرداخته است.
به نوشته مدیر کیهان اسرائیل پاشنه آشیل آمریکا و متحدان اروپایی آن است و بدون کمترین تردیدی، با آغاز حمله به سوریه، همه روزه هزاران موشک سراسر این سرزمین اشغالی و تاسیسات حیاتی آن را زیر و رو خواهد کرد. جهان اسلام از فتنهانگیزیهای آمریکا و اسرائیل و برخی کشورهای عربی به تنگ آمدهاند و برای مقابله مستقیم با صهیونیستها به جای رودررویی با عوامل دستنشانده آنها لحظهشماری میکنند. حمله به سوریه این فرصت طلایی را در اختیار ملتهای مسلمان که اسرائیل را در محاصره دارند، قرار خواهد داد.
در این مقاله همچنین گمانه زنی شده که کشورهای عربستان، اردن، ترکیه هم که رسما مشارکت خود در حمله نظامی به سوریه را اعلام کردهاند، بدیهی است که در صورت وقوع جنگ به عنوان «کشورهایمتخاصم» مورد حمله متقابل سوریه قرار خواهند گرفت . از طرف دیگر در صورت وقوع جنگ، جریانات وابسته و اجیر شدهای نظیر سلفیها و تکفیریها، دیگر نمیتوانند زیر این تابلوی دروغین فعالیت کنند و چنانچه در حمله به اسرائیل و منافع و مراکز آمریکایی در منطقه شرکت نکنند، طرح فریب آنها با شکست روبرو می شود.
بحران هزار گره سوریه
جلال خوش چهره در اعتماد نوشته فرآیند تحولات بهگونهیی رقم خورد تا امروز سوریه به بحرانی هزارتو – نهتنها برای نظام سیاسی حاکم براین کشور و نیز مخالفان بلکه منطقه و جامعه جهانی - تبدیل شود. مدتهاست نیروهای خارج از کنترل، ابتکار عمل را در جنگ داخلی سوریه به دست دارند وبا بهرهمندی از اوضاع درهم ریخته، دیگر بازیگران را به دنبال خود میکشند. قدرتهای جهانی و سازمانملل در پی حملات شیمیایی به عبور از خطوط قرمز اشاره میکنند اما هنوز ارزیابی معلومی از پیامد یک اقدام نظامی - حتی محدود- ندارند.
مقاله اعتماد بدان جا می رسد که: آنچه معلوم است خاورمیانه اکنون درحال گذار از نظم گذشته به وضعی تازه است؛ وضعیکه شوربختانه با سزارین خونین همراه شده است. این تغییر بهنظر اجتنابناپذیر مینماید ولی شکل و هزینه آن هم برای مردم منطقه و هم جامعه جهانی اهمیت حیاتی دارد. جامعهجهانی نمیتواند خود را از تبعات خشونتهای جاری مصون کند.
شیوه های مدیریت جهان به سبک آمریکایی
آیدین سیارسریع در صفحه طنزانه قانون یک دستورالعمل صادر کرده: اول سخنرانی کنید و بگویید خوردن نخود در جابلقا و انفجارهای لوبیایی خط قرمز ماست. شهروندان شما نگران تاثیر جنگ جابلقا بر قیمت آی پد هستند. دلتان میخواهد آنها را به ساده زیستی دعوت کنید و بگویید: گلکسی تب سامسونگ چه کم از آی پد قرمز دارد؟ ولی اگر این کار را بکنید رای نمیآورید. لذا به شهروندان بگویید: همه چیز تحت کنترل است، مهربانی هست، اپل هست، شقایقم که هست. زندگی باید کرد.
به نوشته این طنزنویس در این حالت جابلقایی ها افتاده اند به جان هم. شما با دیدن کشته شدن جابلقایی ها به دست هم اشک در چشمانتان حلقه میزند. از آنجایی که با کشتار مخالف هستید باید به گروه معترضان جابلقایی اسلحه بدهید تا آنها گروه دیگر را با آن ناز کنند. وقتی معترضان دولت جابلقا را با اسلحه ناز کردند خود دولت خجالت میکشد و دست از خشونت و لجبازی بر میدارد.
دولت جابلقا در مقابل نوازش مخالفان از خود خشونت نشان میدهد. شما عصبانی میشوید. اما باید آرامش خود را حفظ کنید. شما یک دیپلمات هستید. هرچند که تابلوست اما دوباره بگویید خوردن نخود در جابلقا و انفجارهای لوبیایی خط قرمز شماست. احتمالا طرف مقابل میگوید: «داداش چرا جو میدی؟ کسی نخود نخورده که.» شما اعتنایی به این حرف ها نکنید.
کمبود آب، تهدید اصلی امنیت منطقهای
علی شمساردکانی در مقاله ای در شرق نوشته: کشورهای منطقه بهویژه ایران، افغانستان، سوریه و پاکستان نسبت به جمعیت و برنامههای توسعه خود بیش از هر چیز گرفتار کمبود آب هستند. در سالهای اخیر این کاستی تشدید شده و در برخی از این کشورها کژی در سیاستگذاری آب و توسعه به ابعاد این بحران افزوده است. اغراق نیست اگر گفته شود رادیکالیسم طالبانی و سلفیگری هم تا حدی ناشی از توسعهنیافتگی که خود زاییده بحران آب است. بانک توسعه آسیا پاکستان را از کشورهای دارای تنش شدید کمآبی در دنیا میشمارد.
نویسنده با تاکید بر این که کمبود آب در ایران جدیتر است نوشته : برداشت بیش از ۱۰میلیارد مترمکعب بیشتر از تراز سفرههای آبهای زیرزمینی مناطق وسیعی از کشور را که عمدتا مناطق مرکزی تا شرق و حتی استانهای فارس و همدان و اصفهان و مرکزی را نیز شامل میشود بهشدت تهدید میکند زیرا این برداشت غیرمنطقی در سالهای گذشته موجب تشدید شوری منابع آب و نتیجتا افزایش شوری بخش وسیعی از خاکها و کاهش عملکرد محصولات کشاورزی شده است.
مقاله شرق تاکید دارد: درصورت عدمچارهجویی سریع از طریق تعادلبخشی و استمرار این روند، موجب ازدستدادن امکان بازیابی سفرهها و در نتیجه شاهد بیآبی مفرط مناطق مهمی از کشور خواهیم بود و ناپایداری کشاورزی تبدیل به ناپایداری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و عدمتعادلهای منطقهای خواهد شد .
شعار، مطالبه عمومی
هادی وکیلی در سرمقاله ابتکار نوشته: همه مفاهیم محوری در طول بیست سال گذشته، عمری کوتاه داشته اند و در سن نوجوانی به کمای تحریف رفتند. اصلاحات به عنوان مهمترین شعار دوران دوم خرداد به سرعت تبدیل به گفتمان عمومی گردید و رنگ مطالبه ملی پیدا کرد ولی اجراء زدگی معماران و مهندسی رقیبان موجب شد تا طفل اصلاحات به مرور دچار سوء هاضمه و سوء تغذیه گردد و از رشد موزون و کامل باز بماند. اصولگرایان نیز با تکیه بر موقعیت ممتاز خود در قدرت، تلاش کردند تا شاید گفتمان خود را به مطالبه ملی تبدیل نمایند ولی به دلیل ناکارآمدی، پس زده شدند و طفل اصولگرایی سقط جنین شد
به نوشته این مقاله: حال نوبت اعتدال فرا رسیده است. دولتمردان اعتدال گرا چند روزی است
که بر کرسی وزارت تکیه زده اند و ساز نظام اجرایی را با ریتم اعتدال کوک کرده اند و سرود اعتدال نواخته اند. اعتدال روزهای طفولیت خویش را سپری میکند. طفل اعتدال آنچنان زیبا و دلربا میباشد که به سرعت به مطالبه ملی تبدیل شده است. همه جا سخن از اعتدال است. افراطیون که نانشان در افراط و تندروی و تندخویی بود نیز خود را پشت سپر اعتدال پنهان کرده اند و تلاش میکنند با تعارف آبنبات، طفل اعتدال را به دامن خود بکشانند.
خلاصه این که به نظر سرمقاله ابتکار: اعتدال پیش از آنکه رویکرد دولت جدید و مطالبه دکتر حسن روحانی باشد، خواست نانوشته آحاد مردم بود. مردم اگر چه این خواست ایجابی نبود ولی به صورت سلبی مطالبه اش را داشتند. توده مردم از افراط و تفریط به تنگ آمده و نسبت به آن تنفر پیدا کرده اند.
یاد نمی گیرد رییس جمهور سابق آلمان
محمد حسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری به خبری اشاره کرده مربوط به کریستیان وولف، رئیسجمهور پیشین آلمان که ظاهراَ تنها به خاطر ۸۰۰ یورو باید در دادگاه حاضر شود و محاکمه شود! ۸۰۰ یورو را اگر بخواهیم به قیمت روز حساب کنیم میشود سه میلیون و سیصد هزار تومان خودمان که واقعا ناقابل است، آن هم برای یک رئیس جمهور! دو سال پیش فقط یک فقره اختلاس در کشور عزیزمان به مبلغ سه هزار میلیارد تومان به ثبت رسید که تقریبا یک میلیون برابر مبلغی بود که رئیس جمهور پیشین آلمان به خاطر آن محاکمه میشود.
در ادامه این نوشته به طعنه آمده: افرادی مثل رئیس جمهور سابق آلمان میتوانستند در یک برنامه تلویزیونی برای یک موسسه ثبت شده برای خودش به مردم شماره حساب اعلام میکرد تا هم سربلند بماند و هم دیگر احتیاجی به ۸۰۰ یورو ناقابل نداشته باشد!
در آلمان اختلاس ۳ هزار میلیاردی شده بود چه کسی دلش میآمد او را به خاطر ۸۰۰ یورو ناقابل حتی به دادگاه احضار کند، چه برسد به اینکه زبانم لال محاکمه اش کنند. چنان که همین روزها بعضی رسانهها از برداشت ۱۶ میلیارد تومان ناقابل از حساب ریاست جمهوری در روز آخر استقرار دولت سابق خبرهایی منتشر کرده اند که اصلا مهم نیست ! آلمانیها یاد بگیرند که مثل ما دلشان دریا باشد و به این جور پولها و جابجایی شان توجهی نکنند...تا این همه غربی و تنفر برانگیز نباشند!
سوال های امتحانی مقطع: دوم انسانی
نمونه سؤال امتحانی درس اقتصاد + پاسخ
|
نمایش نمونه سؤال امتحانی درس تاریخادبیات+ پاسخ
دریافت فایل |
نمایش نمونه سؤال امتحانی درس تاریخ ایران و جهان + پاسخ
دریافت فایل |
نمونه سؤال امتحانی درس
جغرافیا + پاسخ |
نمایش نمونه سؤال امتحانی درس جامعهشناسی+ پاسخ
دریافت فایل |
نمایش نمونه سؤال امتحانی درس
دریافت فایلعربی + پاسخ |